💥نامه ی همدردی شریفه محمدی از زندان با خانواده کارگران کشته شده در حادثهی معدن طبس▪️پاییز دیگری از راه رسید و من همچنان در بند هستم. مهر فرا رسید، اما با بیمهریهایش!
رفیق نازنینم! همراه همیشگیام در روزهای سخت! اول مهر کنارت نیستم تا تولدت را تبریک بگویم؛ دوم مهر کنارت نیستم تا سالروز ازدواجمان را جشن بگیریم.
آیدین عزیزم! پسر نازنینم! ببخش که در روز اول مهر و سال تحصیلی جدید، در مقطعی بالاتر، در کنارت نبودم تا به روال همیشگی موهای زیبایت را شانه کنم و روانه مدرسهات نمایم و تو با شیرینزبانی بگویی: «ممنون مامان، روز خوبی داشته باشی...»
همنوردان نازنینم! در کنارتان نیستم تا همراه و همگام در مسیر درفک زیبا و پرغرور، همصدا بخوانیم:
همراه شو عزیز؛ تنها نمان به درد
کین درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمیشود...
تا یاد و خاطره معلمان عشق و ایثار را گرامی بداریم.
عزیزانم! میدانم که این روزها سپری خواهند شد و ما باز هم کنار یکدیگر سرود زندگی خواهیم خواند. اما بیمهری پاییز و ماه مهر برای ما تمامی ندارد.
ساعت ۱۲ شب است و ساعاتی از خاموشی بند گذشته و خواب به چشمانم نمیآید. بیاختیار گریه میکنم؛ اما نه برای دلتنگی آیدین و نه برای حکمی که دارم و نه برای اینکه کنار فرزندم نیستم تا او را روانهی مدرسه جدید نمایم.
چگونه شب را سپری خواهند کرد کودکان و مادران و زنانی که عزیزانشان زیر خروارها خاک مدفون شدهاند؟ کودکان چگونه اول مهر به مدرسه خواهند رفت در حالی که پدرانشان را از دست دادهاند؟
امروز خبر مرگ ۵۱ نفر از کارگران معدن در طبس لرزه بر جانم انداخت؛ فاجعهای دیگر! کارگران معدن برای لقمهای نان، حاضر به انجام سختترین کارها در بدترین و ناایمنترین شرایط هستند تا شاید برای زنده ماندن خود و خانواده، مزدی ناچیز دریافت کنند.
چشمان منتظر کودکان را تصور میکنم که در انتظار بازگشت پدرانشان از سر کار هستند... آه و افسوس که لبخند و شادی در اولین روز مهر بر لبان زنان و کودکانشان خشکیده شد!
از پشت میلههای زندان به خانوادههای این عزیزان تسلیت میگویم و به همطبقهایهایم که این روزها شرایط سخت زندگی و معیشت بر دوششان سنگینی میکند.
آیدین عزیزم! پسر نازنینم! تو هم مهر امسال را با بیمهری آغاز کردی. حتی اگر در کنارت بودم و بهترین لباسها را برایت تهیه میکردم و به بهترین مدرسه روانهات میکردم؛ اما شادی واقعی برای من روزی است که هیچ کودکی به خاطر فقر و نداری از شادی، تحصیل و حق زندگی محروم نباشد و هیچ پدر و مادری با نگرانی اینکه آیا فرزند یا همسرش بعد از یک روز کاری زنده بازخواهد گشت یا نه، روزش را سپری نکند.
و من آن روز را انتظار میکشم!
شریفه محمدی
بند تشخیص زندان لاکان رشت
انتشار: کمپین دفاع از شریفه محمدی
#کشتار_معدنکاران#اعدام_قتل_عمد_حکومتی📩 تماس با ما:
https://linktr.ee/cfppi