View in Telegram
شب یلدا شعر شیدای همدانی از زندان زاهدان گمانم که شب یلداست امشب چه شوری در دلم برپاست امشب! شب و شعر و شراب و شیر و خورشید از آن شب‌های استثناست امشب وطن مانده غریب و کنج زندان درون قلب من، غوغاست امشب من و زنجیر آزادی و شهری که لبریز از صدای «ما»ست امشب گمانم کدخدا یک بار دیگر میان شهرمان رسواست امشب دل و چشم نسیم و یاس و نرگس ز خون ارغوان دریاست امشب دلی که خون شد از اشک شقایق غریب اما چه بی‌پرواست امشب بگو بار دگر عهدی که بستی ز خون لاله پابرجاست امشب؟ مپرس از من چه می‌جویی در این ره که از اندیشه‌ام پیداست امشب دلم هم مثل من با کوهی از غم در این سردرگمی تنهاست امشب سر سبزم رود بر باد روزی زبان سرخ من، گویاست امشب همه در خواب و تنها مرد بیدار فقط این شاعر شیداست امشب سحر شد، مرغ شب از خواب برخیز! که پایان شب یلداست امشب به امید آزادی پاینده باد ایران #شیدای‌همدانی زندان زاهدان یلدای ۱۴۰۳ 🔺 باشگاه بدنسازی داره زندان زاهدان ؟ یا فقط توی اوین هست؟
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily