View in Telegram
غزلی رنگین بخوانیم از مولانا #صائب_تبریزی ¤بوسه از کنج لب یار نخورده است کسی ره به گنجینه اسرار نبرده است کسی ¤من و یک لحظه جدایی ز تو، آن گاه حیات؟ اینقدر صبر به عاشق نسپرده است کسی ¤لب نهادم به لب یار و سپردم جان را تا به امروز به این مرگ نمرده است کسی ¤ریزش اشک مرا نیست محرک در کار دامن ابر بهاران نفشرده است کسی ¤آب آیینه ز عکس رخ من نیلی شد اینقدر سیلی ایام نخورده است کسی ¤غیر از آن کس که سر خود به گریبان برده است گوی توفیق ازین عرصه نبرده است کسی ¤داغ پنهان مرا کیست شمارد صائب؟ در دل سنگ شرر را نشمرده است کسی @voque_hendi
Telegram Center
Telegram Center
Channel