در صنوف قرون وسطایی با نوعی کنترل وضعیت عمومی اخلاقی اعضا نظیر کنترلی که انضباط مذهبی فرقههای ریاضت کش پروتستانی اعمال مینمود روبهرو میشویم. اما تفاوت میان صنوف و فرقهها از جهت تأثیرشان بر رفتار اقتصادی فرد بدیهی و اجتنابناپذیر است. صنف، همقطاران حرفهای و بنابراین رقبا را مجتمع میکرد تا دقیقاً رقابت و میل به مالجویی معقول ناشی از آن را محدود نماید. صنف فضایل《مدنی》را تعلیم میداد و به یک معنا (که در اینجا آن را بتفصیل تحلیل نمیکنیم) خود را ناقل《عقلگرایی》بورژوایی نشان میداد. اما با اعضای خود از طریق《سیاست معیشتی》و از طریق سنت رفتار مینمود و تا جایی که قواعد صنف در عرصهی اقتصادی مٶثر بود به نتایج عملیای که میشناسیم منجر گردید.
اما فرقهها، افراد واجد صلاحیت فنی برای انجام یک حرفه را از طریق کارآموزی یا منشاء خانوادگی جمع نمیکردند، بلکه همقطاران ایمانی واجد صلاحیت اخلاقی را از طریق انتخاب و تربیت متحد میساختند. آنها سلوک اعضای خویش را منحصراً از جهت فضیلت صوری و ریاضتکشی منتظم کنترل و تنظیم مینمودند و اعمال هر نوع《سیاست معیشتی》نسبت به اعضا، که میل به مالاندوزی معقول را کند نماید مذموم میشمردند. موفقیت (به معنای سرمایهدارانهی کلمه) یک عضو صنف روح جمعی را نابود میکرد _ همانطور که در انگلستان و فرانسه اتفاق افتاد _ و از این رو از آن بیمناک بودند. در حالی که موفقیت سرمایهدارانهی هر برادر فرقهای _ وقتی از طریق مشروع حاصل میشد _ دلیل شایستگی و قبولی او نزد خداوند به شمار میآمد و بر حیثیت و بختهای توسعهی آن جماعت میافزود. درنتیجه، به چنین موفقیتی با نظر مساعد مینگریستند و گفتههای فراوان این مطلب را در فوق اثبات کردهاند.
متن: اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، ماکس وبر، ترجمهی عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی
#وبر
@volupte