View in Telegram
56- تأمّلی درباره "گناه" و "جنایت" #مسعود_زنجانی @vivaphilosophy نسبت میان آنچه «گناه» می خوانیم، و آنچه «جنایت» می دانیم چیست؟ ایا گناه و جنایت یک تفاوت سرشتی دارند؟ اگر چنین است، چه معیاری برای تفاوت گذاری میان آنها وجود دارد؟ آیا با فرض این تفاوت سرشتی، تکلیف ما نیز در قبال آنها و در برابر مرتکبین شان، متفاوت خواهد بود؟ پیام مسیح بخشش همه گنهکاران بود، اما آیا او خواستار بخشش جنایتکاران نیز بود؟ آیا بخشودگی جنایتکاران، به نوعی شریک شدن و همدست شدن با آنها نیست و حتی به تشویق جنایت نمی انجامد؟ نلسون ماندلا در قبال جنایاتی چون آپارتاید می گفت "ببخش، اما فراموش مکن!"، اما چگونه بدون فراموشی می توان آغاز کرد و دوباره زیست؟ مگر نه آنکه زندگی بدون فراموشی ناممکن است؟ و آیا اساساً فراموشی مانند بخشش امری اختیاری و انتخابی است؟ می توان گفت تمام درستکاری در تشخیص این امر نهفته است که ما کجا در زندگی باید داوری کنیم و کجا باید از داوری احتراز کنیم؟ کجا باید سکوت کنیم و کجا باید سکوت را بشکنیم و حتی فریاد کنیم؟ کجا می بایست که قضاوت و سخن گفتن را شکلی از خشونت بدانیم و کجا می بایست که بی طرفی و سکوت را مجرمانه و حتی همدستی با فاجعه بخوانیم؟ کجا ضرورت دارد که با شک و تردید همراه باشیم و کجا ضرورت دارد که قطعیت و قاطعیت داشته باشیم؟ اگر بخواهیم همیشه ساکت و بی طرف باشیم، دنیا را فاجعه بارتر خواهیم ساخت. این جمله مشهور که به اینشتین منسوب است همین را می خواهد بگوید: «دنیا جای خطرناکی برای زندگی است نه به خاطر مردمان شرور بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری در مورد آن انجام نمی دهند». باری، به نظر می رسد که اگر بخواهیم به همه احترام بگذاریم و نه «تفاوتها» بلکه «تفاوت ستیزان» را هم به رسمیت بشناسیم، آنگاه تنها حرمت سلطه را پاس داشته ایم و قدرت را به رسمیت شناخته ایم؛ بر شاخ نشسته ایم و بُن بریده ایم و عاقبتِ کار، هم انسان را رعایت نکرده ایم و هم حرمتِ حرمت را شکسته ایم. به قول مولیر: «کسی که به همه چیز احترام می گذارد، به هیچ چیز احترام نمی گذارد»! بنابراین، نباید آنچنان بر طبل بی معیاری و نسبیت معیارها کوبید که جنایت ها و رذالت ها معیار شوند؛ فاجعه حقانیت یافته و حتی وضعیتی بداهت آمیز تلقی شود؛ و هر انتقاد و اعتراضی هم پیشاپیش با پتک بی معیاری و نسبی گرایی سرکوب شود. بنابراین، باید توانایی داوری داشت و نخست باید توانایی این داوری را داشت که کجا باید داوری کرد و کجا داوری نکرد؟ این سخن کانت را می توان در این زمینه نقل قول کرد: «احمق کسی نیست که نمی داند، بلکه کسی است که توانایی داوری ندارد». بدین معنا، خرد چیزی جز توان داوری نیست. چنانچه خرد حافظی پی پرده و با صراحت مدعیان و ریاکاران را قضاوت و انتقاد می کند. می توان گفت حافظ همزمان که ما را از کرسی خدا نشستن و خود را "داور" و "دانای کل" دانستن نهی می کند، آنانکه چنین می کنند را داوری می کند.* با این تفاصیل، چگونه می توان میان «گناه» و «جنایت» داوری کرد؟ شاید شهود اخلاقی ما در ارتباط با گناه، به حقانیت مسیح شهادت دهد که هیچ کس را نباید برای ارتکاب گناهی قضاوت و ملامت کرد. به سخن دیگر، گناه را می توان و باید فراموش کرد، چنانچه گناهکار را می توان و باید بخشید. اما پرسش جدی این است که در برابر جنایت چه باید بکنیم و چه تکلیفی داریم؟ آیا جنایت را نیز به سان گناه باید نهان داشت یا نهان پوشی جنایت، خود جنایتی دیگر است؟ چنانچه رفت ماندلا می گوید جنایتکاران را هم می توان بخشید، اما جنایت را نباید فراموش کرد. از این منظر، جنایت را باید آشکار کرد و بر آفتاب افکند. بیشرمی ها را باید بیشرمانه نوشت تا دیگر تکرار نشوند و بازتولیدشان متوقف شود. اگر ملتی شرم پیشه کند و سایه ها و سویه های تاریک تاریخ خود را نهان دارد، تاریخ هولناک تر برایش تکرار خواهد شد. گویی فراموشیِ جنایت تنها پس از افشای آن ممکن و مفید است. بدین معنا، جنایت را هم باید فراموش کرد، تا زندگی ادامه یابد. اگر شهود اخلاقی ما، در قبال گناه و جنایت، تکالیف متفاوتی از ما می طلبند، این نشانگر آن نیست که این دو، در اندیشه ما، به سان دو مقوله متفاوت سرشتی، تعاریف و تعابیر متفاوتی دارند؟ شاید بتوان گفت پیشفرض نظری آن تفاوت گذاری عملی پیشگفته چنین است: گناه امری «انسانی» است و نتیجۀ محدودیتهای او همچون فقر و یأس و جهل و به طور کلی «استیصال» انسان است. ولی جنایت، بدین معنا، سرشتی انسانی ندارد؛ «هیولایی» است. جنایت نه نتیجۀ استیصال و بیچارگی انسان، بلکه ناشی از استکبار و تجاوزگری او است. جنایت ها نه از سر درماندگی که از سر درندگی رخ می دهند. جنایتکار کمبودی ندارد، زیاده هم دارد، اما تجاوز می کند؛ درمانده و بی پناه نیست، اما دروغ می گوید و تقلب و دغل می کند؛ دریوزه و بی چاره نیست، اما دزدی و قتل می کند. ادامه دارد
Telegram Center
Telegram Center
Channel