در ادامه ی مطالب فوق باید افزود:
6-3 علامه کراجکي
همچنين علامه کراجکي رحمه الله از اعلام قرن پنجم درباره اين حديث با عظمت ميفرمايد:
اعلم أنه مما يدل أنه المنصوص بالامامة عليه ما نقله الخاص والعام من أن رسول الله صلى الله عليه وآله لما رجع من حجة الوداع نزل بغدير خم (1) دليل النص بخبر الغدير على إمامة اميرالمؤمنين ص37-38
ـ ولم يكن منزلا ـ ثم أمر مناديه فنادى في الناس بالاجتماع، فلما اجتمعوا خطبهم ثم قررهم على ما جعله الله تعالى له عليهم من فرض طاعته، وتصرفهم بين أمره ونهيه بقوله: «ألست أولى بكم منكم بأنفسكم»؟ فلما أجابوه بالاعتراف، وأعلنوا بالاقرار، رفع بيد أمير المؤمنين (ع) وقال ـ عاطفا على التقرير الذي تقدم به الكلام ـ: «فمن كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله»(2). فجعل لأمير المؤمنين (ع) من الولاء في أعناق الامة مثل ما جعله الله له عليهم مما أخذ به إقرارهم، لأن لفظة «مولى» تفيد ما تقدم من التقرير من ذكر الأولى، فوجب أن يريد بكلامه الثاني ما قررهم عليه في الأول، وأن يكون المعنى فيهما واحدا حسبما يقتضيه استعمال أهل اللغة وعرفهم في خطابهم. وهذا يوجب أن يكون أمير المؤمنين (ع) أولى بهم من أنفسهم، ولا يكون أولى بهم إلا وطاعته فرض عليهم وأمره ونهيه نافذ فيهم، وهذه رتبة الامام في الأنام قد وجبت بالنص لأمير المؤمنين (ع)
ترجمه: بدان که آنچه که دلالت آن منصوص بر امامت امام علي (ع) نزد عام و خاص هست، خبري است که رسول خدا صلي الله عليه وآله زمانيکه از حجة الوداع برگشتند در غديرخم توقف کردند درحاليکه آنجا محل اقامت و منزل نبود. سپس به منادي دستور داد که مردم جمع شوند. پس وقتي که جمع شدند براي آنها خطبه خواندند و از آنها اعتراف گرفتند بر آنچه خداوند از وجوب اطاعتش بر مردم و حق تصرف در امر و نهي آنان قرار داده است. که اي مردم "آيا من بر شما ولايت و سرپرستي ندارم؟«
و زمانيکه اقرار کردند پس دست امام علي (ع) را بالا برده و عطف بر آنچه که از آن اعتراف گرفته بودند، فرمودند: "پس هرکس که من بر او ولايت و سرپرستي دارم، پس علي نيز بر او ولايت و سرپرستي دارد. بارخدايا دوست بدار هر آنکه او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر آنکه او را دشمن بدارد.و ياري ده نصرت کنندگان او را، و تنها بگذار هر آنکه او را تنها بگذارد"
پس همانگونه که خداوند از ولايت و سرپرستي بر امت قرار داده بود را براي امير المؤمنين (ع) نيز بر گردن امت قرار داد، براي اينکه لفظ مولي افادهي آن چيزي ميکند که در ذکر اولي بر آن اقرار گرفته شد. پس لازم ميآيد که مراد ايشان از مولى در کلام دوم همان باشد که در کلام اول تقرير شد. و معني هر دو به حسب اقتضاي اهل لغت و عرفشان در خطاب، به يک معني باشد.
و اين مطلب موجب اين است که امير المومنين بر مردم ولايت و سرپرستي داشته باشد ، و اين امر نيز مستلزم وجوب اطاعتش بر مردم و نافذ بودن امر و نهي او باشد.و اين رتبهي امامت بر مردم براي امير المؤمنين با نص ثابت شده است.
همانگونه که مشاهده مينماييد، استدلال علامه کراجکي رحمه الله نيز تقريبا مشابه استدلال شيخ مفيد رحمه الله ميباشد.
https://t.center/velae_ir
ادامه دارد...