در جامعهای که هنوز تا حد زیادی پدرسالاری حاکم است، مفهوم شهروندی و نقش سنت چطور تعریف میشود؟
مناطقی مثل سیستانوبلوچستان و کردستان مثالهای برجستهای از این دینامیکها هستند؛ جایی که ساختارهای سنتی و سلطه مردانه برجستهتر است.
ساختار بزرگتر جامعه این پدرسالاری درونی را تقویت میکند و نیاز به کنترل خارجی توسط دولت را کمتر میکند.
🔹 نظرتان چیست؟ آیا سنت و ساختارهای پدرسالارانه در شکلدهی به حقوق و وظایف شهروندی مؤثرند؟
تجربه یا دیدگاهتان را با ما به اشتراک بگذارید.