ویرانی
به بالا تا نظر كردیم پایین بود ویرانی
دعای مستجابِ مرغِ آمین بود ویرانی
کدامین سقف بر جا بود تا بر خاکش اندازد؟
بر این ویرانه آواری نمادین بود ویرانی
هیاهو از زمین و آسمان برخاست یکباره
نمیدانم مگر محتاجِ تحسین بود ویرانی؟
به چشمت تازه میآمد خرابیهای پیدرپی
در این آبادی امّا درد دیرین بود ویرانی
به استقبالِ انبوهِ جراحتهای بعد از این
نمکریز جراحتهای پیشین بود ویرانی
به کردار دعایی خیر با ما بود همواره
نبود امّا دعایی خیر، نفرین بود ویرانی
توان شانهها را تا سبكسنگین بفرماید
سبک بر ما فرود آمد، چه سنگین بود ویرانی
زمین لرزید و دیگر هیچ چیزی نیست در یادم
رها کن اوّلش را، آخرش این بود ویرانی
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
@vahididgah