#روایت_دانشگاه
#بخش_اول
آیین بازگشایی دانشگاه، ۲۱ مهرماه ۱۴۰۳ با حضور رئیس جمهور
⭕️ پرده دوم: چهار راه فنی
🔻دور تا دور چهارراه فنی را بنر و پارچه سفید زدهاند و مسیر به سمت حقوق و کتابخانه بسته شده. رفت و آمد به دانشکدههای ضلع شرقی سخت شده و باید از پشت مسجد دور زد تا به آنطرف رسید.
غرفهها هم کارت ورود به برنامه را میدهند.
وسط میدان دوربین شبکه دانشگاه تهران دیده میشود و به سمت گیتهای ورودی به برنامه تنظیم شده است.
بیشتر افراد غیر دانشجواند. آقایانِ پرتعدادِ کت و شلوار پوشیده و میانسال و تعدادی انگشت شمار، خانمِ مسئول که در محل تحویل کارتها نشستهاند. کمتر دانشجویی دیده میشود که در میان این جمع باشد.
🔻دختر دانشجویی بهتزده از چند دانشجوی دیگر میپرسد:«شما کارت ورود دارید؟ به من گفتهاند که دعوت نشدهام. آقای دیگری هم میگوید که اصلا دعوتی در کار نبوده و تعداد محدودی را انتخاب کردهاند.»
پسری که رد میشود و حفاظت برنامه را میبیند، با کنایه خطاب به دوستش میگوید:«حالا یک طوری بیسیم دست گرفتهاند انگار چه خبر است!»
نگاه سنگین دانشجویانی که دعوت نیستند، هنگام گذر از چهارراه فنی کاملا مشهود است.
🔻در محل دریافت کارت شلوغی بیشتری دیده میشود. به برخی که سهمیه ورود داشتهاند، میگویند که کارت شما چاپ نشده است! یا میگویند باید ببینیم که اگر سالن جا داشته باشد سهمیهها را چاپ کنیم.
برخی هم میگویند ما فرهنگیان هستیم و به صورت دستی اسمشان را به لیست اضافه میکنند!
یکی دو خبرگزاری در محل مشغول ثبت گزارش هستند.
🔻چند دانشجو پلاکارد بهدست، در ضلع شمالی چهارراه میایستند. این جملات روی پلاکاردها به چشم میخورد:
«آقای پزشکیان، وفاق این بود؟!»
«دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد»
«سیاست زدایی از دانشگاه»
«ورود ممنوع، حضور فرمایشی»
دانشجویان بیشتری در چهارراه جمع شدهاند. عدهای منتظر راه ورودی برای رفتن به برنامهاند. چند نفر دیگر کارت ورود دارند اما حفاظت مانع ورودشان میشود و میگوید که ظرفیت سالن پر شده است. جلوی گیت آقایان خیلی شلوغ است و فقط کسانی را که حراست هماهنگ کند راه میدهند.
تعداد دانشجوهای پلاکارد بهدست بیشتر شده:
«برنامه نمادین آغاز سال تحصیلی»
«بذارید حرفشو بزنه»
«فستیوال حضور در دانشگاه»
🔻ساعت ۱۰ صبح است. صندلیهایی را به محوطه میآورند و تریبون دانشجویی که فراخوانش را شب قبل در کانالهای تشکلی گذاشته بودند بهصورت رسمی آغاز میشود.
تا قرآن برنامه را قرائت میکنند، صندلیها پر میشود و با شروع صحبتهای مجری، کمکم دور تریبون تجمع میشود.
مجری میگوید از آنجا که در برنامه فرصت حضور و صحبت دانشجویان فراهم نشده و رئیس جمهور در جمع واقعی دانشجویان حضور نیافته، پشت این تریبون حرفهایتان را خطاب به رئیس جمهور بزنید.
صحبتهای زیادی خطاب به رئیس جمهور و برخی هم خطاب به دانشجویان زده میشود.
🔻چراغ اول صحبتها اینطور روشن میشود: بشکند دست کسی که میخواهد دانشگاه را غیر سیاسی کند. ما به هر دلیلی که امروز اینجا جمع شدهایم و با هر گرایش سیاسی که هستیم، باید برای حل مشکلات کشورمان بتوانیم با رئیس جمهورمان حرف بزنیم.
دیگری میگوید:«آقای رئیس جمهور! چطور درباره آمریکا حرف از مذاکره و برادری میزنید، اما دانشجویان کشور خودتان را لایق صحبت و مشورت نمیدانید؟»
🔻چند نفر دیگر هم با ناراحتی به عدم مدیریت برنامه برای ورود دانشجویان، اطلاعرسانیهای نادقیق و انتخاب غیر شفاف دانشجویان دعوت شده گلایه میکنند و میگویند کلاسهایشان را دور زدهاند که رئیس جمهور را ببینند و حالا پشت درهای بسته ماندهاند.
دانشجویان گویی به دنبال سهم خودشان در گفتمان وفاق دولت هستند.
🔻دو دانشجو پشت تریبون میآیند و از مشکلات معدن و فاجعههایی که هرسال در معادن رخ میدهد، با رئیس جمهور غائب میگویند. میگویند که آقای رئیس جمهور اگر صدای ما دانشجویان را نمیشنوید، یعنی صدای کارگران را نمیشنوید.
دیگری هم از انتخاب نماینده دانشجویی حاضر در سالن گلایه دارد و میگوید که معلوم نیست چطور انتخاب شده و چطور میتواند نماینده ما باشد؟
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz