View in Telegram
#روایت_دانشگاه #بخش_چهارم ⭕️پرده اول: سالن علامه امینی 🔻«… هستم، خادم بسیج دانشجویی در دانشگاه تهران، اگر اینجا حاضر شدم…» همهمه و هیاهو به شکایت بلند می‌شود. دانشجوی پشت تریبون دو کف دستش را بالا می‌برد:«دارم همین رو عرض می‌کنم… دارم همین رو عرض می‌کنم..» نگاهش را به رئیس‌جمهور می‌گرداند. صحبتش را با اشاره به درخواست رسمی‌های مکرر و مشترک تشکل‌های دانشجویی برای فرصت نطق‌داشتن دانشجویی، که مستقیم و غیرمستقیم و از هر واسطه و تلاشی بی‌پاسخ مانده -با نام بردن اسم تشکل‌ها- شروع می‌کند. تحسین و دست‌زدن این بار از سمت دانشجوها، که البته در میان خیل جمعیت کم‌تعدادند، بالا می‌رود. وزیر علوم -سیمایی صراف- زیر لب با پزشکیان چندکلامی ردوبدل می‌کند. 🔻«متاسفانه، صدای دانشجوها شنیده نشد در این برنامه…» دختری که برافروخته جلو آمده، فریاد می‌زند. «تو صدای دانشجوها نیستی!» دانشجو پاسخ می‌دهد:«من صدای دانشجوها نیستم! من اصلا صدای دانشجوها نیستم! منتها از رئیس‌جمهور می‌خوام اتفاقا به شما صدا بده!» سوت و کف و تحسین ممتد از سالن بلند می‌شود. دانشجو صحبتش را با اشاره به پارچه‌نوشت سردر دانشگاه تهران ادامه می‌دهد. «اینجا که هستم نمی‌خواهم نطق تشکلم را اینجا انجام دهم، نمی‌خواهم موضع تشکلم را بگویم… اومدم بگم از دانشگاه سیاسی صیانت کنید..» 🔻نگاهش را به ظفرقندی می‌دوزد و اشاره می‌کند که اگر از 16 آذر و 13 آبان می‌گوییم، صاحبان اصلی آن دانشجوها هستند. نهایتا صحبتش را با دو خواهش خاتمه می‌دهد؛ اشاره می‌کند که توی رئیس‌جمهور تریبون داده‌ای اما دفترت و مسیر رسمی نه. خواهش می‌کند که رئیس‌جمهور در جمع و تریبونی که بیرون درهای بسته سالن با حضور و نطق‌خوانی تمام تشکل‌ها فراهم شده حاضر شود و خواهش دوم اینکه روز 16 آذر شنوای صحبت تشکل‌ها باشد. 🔻گوشه راست سالن عده‌ای دختر و پسر که ظاهرا از انجمن اسلامی هستند جمع شده‌اند و با حراست سالن و کت‌شلواری‌پوش‌ها بحث می‌کنند. احتمالا فرصت جدایی برای تریبون داشتن می‌خواهند. کارمندان که ترک می‌کنند، بچه‌های انجمن ردیف جلو، جایشان را پر می‌کنند. فردی از حراست می‌آید و با دانشجوی نماینده درِ گوشی چیزهایی ردوبدل می‌کند. اخر مراسم؛ گوشه راست سالن بین چندردیف یکه‌به‌دوی تشکلی می‌شود. نبض دانشگاه در دستانت! 🆔 @utnabz
Telegram Center
Telegram Center
Channel