🔍غیاب ارجاعات▪️تا آنجایی که به کار عملی و پژوهشی مربوط است، در وضعیت ما شاید اغراق نباشد بگوییم، کسی کسی را به رسمت نمیشناسد. برای همین است که در فرایند کار پژوهشی غالبا یک
دیگری دور جای
دیگری نزدیک را میگیرد. در این وضعیت ارجاعها تماما به دورترین منابعاند. اگر به برخی کتابها و مقالاتی که در میدان پرمنازعه شهرسازی و معماری نوشته شدهاند نگاهی بندازیم این قضییه روشن میشود. به ندرت میتوان
پژوهشهایی پیدا کرد که به برخی مطالعات کاربردی
داخلی ارجاع داده باشند. البته این را در نظر داریم که مبنای ارجاع طبعا اعتبار روشی و توان
پژوهش
های موردارجاع هم هست، اما با در نظر داشتن چنین ملاحظاتی باز عدم ارجاع به
پژوهش
های داخلی توسط پژوهشگران
داخلی کماکان محل بحث است. به نظر شما دلیل چنین ارجاعی چه میتواند باشد؟
🔹بدون آنکه قصد تعمیم داشته باشیم، یادم هست دوران دانشگاه استادی داشتیم وقتی با هم کتاب یا مقالهای مینوشتیم، در پایان کار منابع را به دقت بررسی و برخی را هایلایت میکرد و میگفت فلان منبع را حذف کن و از بهمان منبع استفاده کن. مدتها چنین مواجههای برایم سوال بود تا اینکه بعدا دلیلش را فهمیدم. استاد ما شرکت مشاور داشت و آن بنده خدایی که مشخصا اسمش تحتعنوان فلان، مدام از کار ما حذف میشد هم مدیرعامل شرکت دیگری بود. این دو در میدان حرفهای بهنوعی- برای گرفتن انواع پروژهها و طرح
های شهری- رقیب هم محسوب میشدند و در این مسیر ناهموار بنا به دلایل مختلف به تضاد منافع خورده بودند. بنابراین تا حد امکان هر دو اگرچه در دانشگاه به همدیگر لبخند میزدند اما در کارهایشان سعی میکردند هیچ ارجاعی به همدیگر ندهند و اسمی از همدیگر نیاورند، اگرچه حوزه نظری و حرفهای مشترکی داشتند.
🔸 شاید چنین فرمی از کار پژوهشی در قلمروی دانش بینسبت نباشد با شیوهای از کنشگری در ساحت انضمامی که در آن غالبا برای عبور از وضع موجود به
نظم دور-مناسبات آنجایی- بجای
نظم نزدیک-مناسبات اینجایی- ارجاع داده می شود.
شما چه فکر میکنید؟
#جستارهایدریافتی#پژوهشهایداخلی#غیابارجاعاتhttps://t.center/urbannEssay