اینکه چرا همه چی نمایشی شده است؛ ریشه در کالایی شدن همه چیز دارد. همانطور که میدانید کالا برای فروخته شدن نیاز به نمایش داده شدن و در دید مردم بودن است. بنابراین از آنجایی که حتی روابط اجتماعی هم کالایی شده است، در نتیجه روابط اجتماعی هم نمایشی شده است. چه لزومی دارد احساست خصوصی نسبت به فرد مورد علاقه مان را نمایش دهیم، خانه مان را نمایش دهیم، لباسمان، سیکس پکمان و بدنمان را، ازدواجمان را، هدیه ای که میگیریم را، رستورانی که میرویم را، غذایی که میخوریم را، کار خیری که میکنیم را و ...
نمایش میدهیم چون کالاییم و باید دیده شویم تا خریده شویم و توجه جلب کنیم. اشتباه نکنید! دیده شوندگان تنها به کالایی شدن روابط دامن نمیزنند، بلکه خریداران این کالاها یعنی دیگران و توده ها هم این روند را تشدید میکنند.
هر پسندیدم و هر پیروی از شخص یا صفحه ای در فضای مجازی و به شکل دیگر در فضای واقعی میتواند جریان و تفکری را تشدید، کند و یا متوقف کند.
انسان موجودی اجتماعی و وجودی اجتماعی دارد. انسان از اجتماعی بودن لذت میبرد و این لذت او را به کمال او نزدیک تر میکند. اما اجتماعی بودن امروزی؛ دیگر اجتماعی بودنی نیست که ما را بکمال خود نزدیک تر کند. اجتماعی بودن امروزی به معنای جلب توجه دیگری و بنمایش گذاشتن دارایی های خود و تحقیر دیگری است. ما دائما در حال تمیزدادن و بنمایش گذاشتن دارایی هایمان با دارایی های دیگری هستیم. خودمان در روابط اجتماعی جایی نداریم. اصلا روابط اجتماعی وجود ندارد چون دائما دارایی ها بنمایش در میآیند و دائما خرید و فروش صورت میگیرد. در بازاری هستیم که همه یا خریدارند یا فروشنده؛ در واقع این کالاها هستند که نمایش داده میشوند تا خریده شوند. سرمایه بیشتر، دارایی بیشتر، کالای بیشتر، جلب توجه بیشتر و فروش بیشتر.
ساختار اجتماعی امروزه به گونه ای است که کمتر امکان دارد خارج از روابط خریدار _ فروشنده بتوان رفتار نمود. کسانی که مجبورند لبخند بزنند و ما را به داخل رستوران دعوت کنند شاید واقعا خوشحال نیستند؛ اما ساختار اقتصادی، روابط اجتماعی را تا حد زیادی متاثر ساخته است.
کسانی که در اقتصاد ابزارهای تولید را در اختیار ندارند و تنها میتوانند نیروی کار خود را بفروش برسانند، بیشتر در معرض آسیب های ناشی از کالایی شدن روابط اجتماعی هستند.
نمایشی شدن زندگی اجتماعی منجر شده است تا ارزش های اجتماعی تغییر نماید، سطح اخلاق در جامعه کاهش پیدا کند، آسیب های اجتماعی افزایش پیدا کند و ... .
بنظر میرسد نیاز اجتماعی بودن انسان در این شبکه ی بازاری پاسخ داده نمیشود. انسان احساس تنهایی میکند چون خود را از تعلق به یک شبکه اجتماعی پایدار و مطلوب جدا میبیند. در ایران کالایی شدن روابط اجتماعی بخصوص از نیمه دوم دهه هشتاد هجری شمسی شدت گرفته است. بعنوان مثال کالایی شدن نیروی کار زن و نمایشی شدن امور مختلف زندگی در فضای مجازی و ... . جالب است شاید به همین دلیل است که در ایران سطح دستمزدها کم شده، ازدواج ها کم شده، طلاق زیاد شده، خودکشی ها بشدت زیاد شده و ... . حداقل میتوان بعنوان یکی از دلایل احتمالی روی آن تامل و درنگ کرد.