#دلارزدایی
این ترم در مقطع دکتری رشته علوم سیاسی با گرایش سیاست گذاری عمومی درسی تحت عنوان اقتصاد سیاسی دارم
در جلسات اخیر راجع به اینکه چگونه باید سیاستگذاری کنیم و دلار را از اعتبار بیاندازیم تا وابستگی ما به دلار در سطح کلان کم شود چند جلسه ای گفتگو کرده ایم
ابتدا در مقام وضعیت شناسی روی اینکه دلار چگونه در عرصه جهانی هژمون شد بحث کردیم که حاصل این تحقیقات و مباحثات را در ذیل برای دوستان به اشتراک می گذارم.
هژمونی دلار در نظام اقتصادی جهان نتیجهی مجموعهای از عوامل تاریخی، سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و ساختارهای مالی است که به مرور زمان جایگاه دلار را به عنوان ارز ذخیره بینالمللی و مبنای تجارت جهانی تثبیت کرده است. این فرآیند از نیمهی قرن بیستم با تحولاتی کلیدی آغاز شد و تاکنون ادامه یافته است. در ادامه، مهمترین عوامل و رویدادهایی که به تسلط دلار در اقتصاد جهانی منجر شدهاند، توضیح داده میشوند.
۱. موافقتنامهی برتون وودز و تثبیت دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی
در پایان جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۴، توافقنامهی برتون وودز میان کشورهای عمده اقتصادی جهان منعقد شد. بر اساس این توافق:
دلار آمریکا بهعنوان ارز ذخیره جهانی انتخاب شد و کشورهای دیگر توافق کردند که ارزش پول خود را با دلار تنظیم کنند.
آمریکا تعهد کرد که دلارهای خود را با نرخ ثابت به طلا تبدیل کند؛ این یعنی دلار پشتوانهای از جنس طلا داشت، و از آنجا که اقتصاد آمریکا در وضعیت قوی قرار داشت، این توافق به ثبات اقتصادی جهانی کمک میکرد.
این سیستم باعث شد که دلار نقش واسطهی اصلی در مبادلات بینالمللی و ذخیرهی ارزش در نظام مالی جهانی را ایفا کند.
۲. قدرت اقتصادی و تولیدی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم
آمریکا از جنگ جهانی دوم تقریباً بدون آسیبهای بزرگ بیرون آمد و به قدرت اقتصادی برتر جهان تبدیل شد. این کشور در صنایع مختلف، از جمله صنایع نظامی و تولیدی، برتری چشمگیری پیدا کرده بود و محصولات خود را به جهان صادر میکرد.
با قدرت تولیدی بالا، دلار به ارز پایهی مبادلات جهانی تبدیل شد و سایر کشورها تمایل پیدا کردند دلار را بهعنوان ارز ذخیره نگهدارند، زیرا دلار نمایانگر یک اقتصاد قوی و پایدار بود.
۳. کنار گذاشتن استاندارد طلا و حرکت به سمت پول فیات
در سال ۱۹۷۱، ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا، پشتوانه طلا برای دلار را حذف کرد، و به این ترتیب سیستم پول فیات جایگزین سیستم استاندارد طلا شد. این تغییر، معروف به شوک نیکسون، موجب شد که دلار فقط به اعتماد عمومی و اقتدار اقتصادی آمریکا متکی باشد.
کنار گذاشتن طلا به عنوان پشتوانه، به آمریکا آزادی بیشتری برای اعمال سیاستهای پولی داد و دلار همچنان به عنوان ارز ذخیره جهانی و مبنای مبادلات بینالمللی باقی ماند.
۴. توافقهای نفتی و نظام «پترو دلار»
پس از شوک نیکسون، آمریکا توافقاتی با کشورهای عمده تولیدکنندهی نفت، بهویژه عربستان سعودی، منعقد کرد که بر اساس آن نفت تنها به دلار قیمتگذاری و معامله شود. این توافق موجب شکلگیری سیستم پترو دلار شد.
کشورهای جهان برای خرید نفت مجبور شدند دلار آمریکا را نگهداری کنند که این موضوع تقاضای جهانی برای دلار را بهشدت افزایش داد و دلار را به ارز غالب در مبادلات نفتی و انرژی تبدیل کرد.
۵. نقش بانکهای مرکزی و صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی
صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی به عنوان سازمانهای بینالمللی که پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شدند، با کمک مالی به کشورهای در حال توسعه و سایر کشورها، موجب تثبیت دلار شدند. چرا که وامهای این نهادها اغلب به دلار پرداخت میشود و این امر تقاضا برای دلار را افزایش میدهد.
علاوه بر این، بسیاری از بانکهای مرکزی جهان ذخایر ارزی خود را به دلار نگهداری میکنند که به حفظ هژمونی دلار کمک میکند.
۶. اعتماد به سیستم مالی و اقتصادی آمریکا
آمریکا از نظر نظام مالی، ساختارهای بانکی و شفافیت بازارهای مالی، جایگاهی پیشرفته و قابلاعتماد دارد. بازارهای مالی بزرگ مانند بازار اوراق قرضه آمریکا و بورسهای والاستریت به سرمایهگذاران جهانی این امکان را میدهند که داراییهای خود را با دلار مبادله کنند و در داراییهای دلاری سرمایهگذاری کنند.
سندیکای بانکهای آمریکایی و سایر بانکهای بزرگ جهان نیز به مبادلات دلاری پایبند هستند و این باعث میشود دلار در گردش جهانی مالی به عنوان ارز غالب باقی بماند.
۷. قدرت نظامی و دیپلماسی اقتصادی آمریکا
قدرت نظامی و نفوذ دیپلماتیک آمریکا در جهان نیز به نقش دلار کمک کرده است. آمریکا با استفاده از توان نظامی و دیپلماسی خود، توانسته است منافع اقتصادی و تسلط دلار را تضمین کند. این قدرت به آمریکا اجازه داده است که دلار را به عنوان ارز برتر و پایه در اقتصاد جهانی نگه دارد.
#دلار #اقتصاد_جهانی
°ೋ•❖═══╗
🆔 @twiffer_FUM
🆔 @basfum
╚═══❖•ೋ°