☝️👇👇
نميدانم در کدام رمان عربی خوانده بودم که:
با نعرهای بلند بر چهرهی زندگی، نهیب زدند:
خواهانِ تنهایی هستید یا که مرگ؟
- و آنجا، مرگ بود که پیروز شد!
بیآنکه چُرتِ نگهبانانِ گورستانها را بردَرَد و بیاشوبد؛
با مُنشیِ مرگ به مزاح برنمیخیزم
آنگاه که جام شوکرانش را تا لبان سقراط بالا برده است.
مرگ در ارکان زبانم سوت میکِشد
و عنکبوتهایش دیرزمانی است که بر دهان شاعران تار تنیدهاند.