احساس میکنم آرومتر شدم، دیگه حتی اونقدر هم کلافگیم رو نشون نمیدم بلکه جور دیگهای خالیش میکنم، نشون دادنش به آدما برام فایدهای نداشته. عجیبه، خیلی آرومتر شدم. تقریبا با هر چیزی زود کنار میام. نمیدونم خود واقعیم همینقدر آروم باشه یا تحت تاثیر محیط و چیزای دیگهست.
پرفسور از اون پارتنرایی میشه به نظرم که وقتی وارد رابطه میشه که جدا سیمپ شخصیت یه آدم شده باشه، اینکه یکی باشه بتونه باهاش حرفهای عمیق بزنه، در عین حال به نظرم پارتنرش کسیه که بازی های روانی زیادی بلده پرفسور براش کلی مقایسه از هانیبال و رابطشون میگه و به نظرم اونقدر سیمپ میشه که هرجا بره یاد اون آدم باشه و دربارهش با خودش حرف بزنه