●رد معجزات علمی قران● کرویت زمین فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ قسم یاد می کنم به خداوند مشرقها و مغربها که ما قادر هستیم (معارج ،40) مهندس سادات در صفحة 34  کتاب خود مدعی است لازمه کثرت مشرق و مغرب، کروی بودن زمین است. زیرا اگر کروی نباشد فقط دارای یک مشرق و یک مغرب می شود . پس منظور از خدای مشرقها و  مغربها در چهلمین آیه سورۀ معارج،  کروی بودن زمین است و این یک معجزۀ علمی است که قرآن 14 قرن پیش از آن با خبر بوده در حالی که بشر فقط صد و چند سالی است که آن را کشف کرده است . در پاسخ باید بگوییم این آیه نیز همچون آیات پیشین که اشاره گردید  اشکالات فراوانی دارد که علمی بودن آن را رد می کند در نتیجه هیچ ربطی به اعجاز قرآن و کرویت زمین ندارد. اشکالات آن از این قرارند: اشکال اول اگر فرض کنیم حرف مهندس سادات درست است و کثرت مشرقها و مغربها نشانه کروی بودن زمین است این آیه با دو آیه دیگر قرآن تناقض پیدا می کند. در آیه 9 سوره مزمّل  قرآن گفته است : َرّب المشرق و المغرب لا اله الّا هُو فاتّخذه وکیلا چنانکه ملاحظه می کنید در اینجا برعکس سوره معارج مشرق و  مغرب به صورت مفرد آمده . در آیه 17 سورۀ الرحمن نیز آمده است :َ رّب المشرقین و ّرب المغربین.  واین نیز یعنی: خدای دو مشرق و دو مغرب. اگر آنگونه که مهندس سادات می گویند کثرت مشرقها و مغربها در سوره معارج نشانه کروی بودن زمین باشد یک مشرق و یک مغرب سورۀ مزمّل نشانه چگونه بودن زمین است؟؟  هکذا دو مشرق و دو مغرب سورۀ  الرحمن چه چیز؟ اگر بنا باشد ما نیز با قاعدۀ ایشان به موضوع نگاه کنیم و با شمردن تعداد مشرق و  مغرب شکل زمین را ثابت نماییم باید بگوییم قرآن دچار پریشان گویی شده است. زیرا اگر لازمه کثرت مشرقها و  مغربها(معارج ) کروی بودن زمین باشد لازمه یک مشرق و  یک مغرب(مزمّل)  نیز ُمّسطح بودن زمین است زیرا یک مشرق و یک مغرب فقط زمانی با شکل زمین جور در  می آید که زمین مانند سطح یک میز، صاف و مسطح باشد تا یک طرفش مشرق و  طرف دیگرش مغرب محسوب شود. اگر با همین قاعده جلو برویم وضعیت دو مشرق و دو مغرب سورۀ الرحمن از اینها  نیز بدتر می شود زیرا در این حالت نه تنها زمین باید مثل یک میز صاف و  مسطح باشد بلکه باید دو عدد خورشید  هم وجود داشته باشد که یکی از سمت چپ طلوع کند و  در سمت راست غروب نماید و  آن دیگری از سمت راست طلوع کرده و  در سمت چپ غروب کند تا زمین دارای دو مشرق و  دو مغرب بشود و معنای این آیه درست از آب در بیاید.  حال شما بگویید ما کدام یک از  این آیه ها را به عنوان شکل زمین باورکنیم؟  چگونه باور کنیم قرآن کروی بودن زمین را می دانست در حالیکه سه نوع آیه متناقض با یکدیگر  در سوره هایش وجود دارد . ماتنها در صورتی می توانستیم بگوییم منظور آیة 40 در سورۀ  معارج کرویت زمین است که به تنهایی در قرآن می بود و دو آیه دیگر در سوره های مزمل و الرحمن اصلا وجود نداشت  البته آن هم با حذف اشکالات دیگر که جلوتر اشاره خواهیم کرد. آری  هیچکدام از این آیات ربطی به شکل زمین ندارند واگر ربط داشته باشد نه تنها معجزه نیستند بلکه گواهی هستند بر بی خبر بودن قرآن از علم و واقعیت های جهان،  زیرا بقالی که ماست را هم سفید بداند هم سیاه و هم قرمز، به یقین از رنگ واقعی ماست بی خبر است. حال بیایید قضیه را وارونه کنیم . بالفرض زمین مثل سطح یک میز، صاف و  مسطح می بود و  علم امروز هم کشف می کرد که زمین شکلی مّسطح دارد. آن وقت امثال جناب سادات آیة 9 سورۀ مزمّل را عَلَم می کرد وهمه جا در بوق و کرنا می دمید و می گفت: 《ایها الناس ببینید معجزۀ علمی قرآن را! !! قرآن گفته خدای مشرق و مغرب .مشرق و  مغرب را به صورت مفرد بکار برده یعنی یک مشرق و  یک مغرب واین در صورتی صحیح است که ّزمین مسطح باشد . قرآن14 قرن  پیش این موضوع را می دانست پس این یک معجزه است. 》 آری اگر چنین می شد مهندس سادات همین حرف را می زد و هیچ صحبتی هم از آیات 40 معارج و 17 الرحمن به میان نمی آورد درست همانگونه که امروز هیچ صحبتی از آیات 9 مزمّل و 17 الرحمن نمی کند. زیرا خوب می داند که اگر این دو  آیه را مطرح کند محکوم خواهد شد و هیچ کس حرفش را نخواهد پذیرفت.