تاریخ بیهقی، تاریخ یا ادبیات؟
تاریخ بیهقی از جمله متونِ برجستهٔ نثرِ کلاسیک فارسی است که با وجود آنکه نامِ تاریخ بر خود دارد، به دلیلِ رویکردِ ادبی و هنری نویسنده به تاریخ، به حوزهٔ ادبیات راه یافته است. شگفتیهای زبانی که این اثر دارد (نحو و آوا و صرف و…) توجه زبانشناسان و اساتید حوزهٔ ادبیات را به خود جلب کرده است.
زنده یاد دکتر کورش صفوی در همایشی که در سال ۱۳۹۳ برپا شده بود عنوان کردند که «تاریخ بیهقی نه در حوزهٔ ادبیات قرار میگیرد و نه تاریخ.» امّا چرا؟
ایشان در کتابِ از زبانشناسی به ادبیات، (۱۳۷۳) عنوان میکنند «اثری در قلمرو ادبیات به شمار میرود که ارزشش بیش از بارِ اطلاعیش باشد.»
ابوالفضل بیهقی در کتابِ تاریخِ بیهقی تنها اطلاعات تاریخی و حوادثِ عصرِ غزنوی را به ما نمیدهد و حتی خودش صراحتاً میگوید: « در دیگر تواریخ چنین طول و عرض نیست…. من چون این کار پیش گرفتم، میخواهم که دادِ این تاریخ به تمامی بدهم و گردِ زوایا و خبایا برگردم تا هیچ چیز از احوال پوشیده نماند…»
و همانطور که آقای جعفر مدرس صادقی در مقدمهٔ کتابِ تاریخ بیهقی نشرِ مرکز عنوان میکند «این طول و عرضی که او به کارش داد، قالبِ تنگِ تاریخ را شکست و تاریخِ او را به قلمرو ادبیات و رمان وارد کرد.»
و زنده یاد دکتر کورش صفوی عنوان میکند «در یک متن ادبی نویسنده دری را به روی ما باز میکند و ما را به جهانی ممکن، غیر از جهانِ واقعی اطرافمان میبرد و ما تا انتهای متن در آن باقی میمانیم، امّا متنِ تاریخ بیهقی دائماً ما را به واقعیتهای جهان اطرافمان پیوند میدهد و با وجود فاصلهای هزار ساله به وضوح وقایع را در دنیای امروز لمس میکنیم.»
از نوع پوشش شخصیتهای داستان تا اتفاقاتی که برای شخصِ سلطان میافتد در زندگی امروز ما هم قابل رؤیت و لمس است.
آنچه که بیهقی تاریخ نامیدش، فراتر از چهارچوبهای مرسوم تاریخنگاری است. او قصّهپردازی است زبردست که سرنوشتِ فرمانروایی مستبد و بیاعتنا را در بستر دورهای پرآشوب از تاریخ روایت میکند؛ روایتی که بیش از آنکه صرفاً بازتاب گذشته باشد، آمیزهای از واقعیت و خیال را به تصویر میکشد.
در رابطه با آمیختگی دو واژهی «History» و «Story» در همینجا پیشتر نوشتهام.
فورستر (۱۳۸۴) معتقد است تاریخنویس همانند رمان نویس با اعمال سر و کار دارد و نیز با انسانهایی که در شکلگیری آن اعمال و حوادث موثرند. پس بین تاریخ نویس و موضوع کارش قرابت و شباهتی هست که در بسیاری از سایر اشکال هنر نیست، گرچه این نزدیکی به اندازهی صمیمت یک رماننویس با اثرش نباشد.
تاریخ رمانی است که قهرمانانش وجود واقعی دارند؛ در صورتی که رمان تاریخی است که قهرمانان آن اشخاص فرضی هستند. (دکتر عبدالحسین زرینکوب، ۱۳۷۳)
آقای جعفر مدرس صادقی در مقدمهٔ کتاب تاریخ بیهقی به درستی میگوید:«
بیاییم برای اولین بار به متون کهن فارسی…، به عنوان ادبیّات نگاه کنیم، نه به عنوان موضوع پژوهش. در جا زدن در حد پژوهش یعنی دست کم گرفتن و تحقیر ادبیات.
ادبیات را ابتدا باید خواند.»
زنده یاد دکتر کورش صفوی هم معتقد بود که زبانِ ادبیات از زبانِ روزمره جدا نیست و ما در طولِ روز و در گفتارِ روزمره دائماً در حالِ ساختن مجاز و استعارهایم.
منابع:
📍تاریخ بیهقی، تصحیح جعفر مدرس صادقی، چاپ دهم، ۱۳۹۹
📍از زبانشناسی به ادبیات، کورش صفوی، ۱۳۷۳، نشر چشمه
📍جنبههای رمان، ادوارد مورگان فورستر، ترجمهٔ ابراهیم یونسی، ۱۳۸۴، انتشارات نگاه
#تاریخ_بیهقی
#کورش_صفوی
#زبان_شناسی
#جعفر_مدرس_صادقی
#ادبیات_کلاسیک
#مونا_رهگذر
📳@thehistoryofbeyhaqi