مهمترین خطری که یک امت را تهدید میکند و در معرض هر خطری قرار میدهد و همین طور آن را شکار منافقان و بازیچهی بازیگران میگرداند،
عدم آگاهی آن امت، شیفته شدن به هر فراخوانی، همسو شدن با هر موجی، پیروی از هر سلطهگری، سکوت بر هر فاجعهای و تحّمل هر سمتی است و
اینکه امور خویش را درک نکند، هر چیزی را سر جایش نگذارد، دوست را از دشمن و خیرخواه را از فریبکار تشخیص ندهد، از یک سوراخ چندین مرتبه گزیده شود،
از رویدادها درس نگیرد، از تجربهها شگفت زده نشود، از فاجعهها پند نگیرد، زمامش را به کسانی بسپارد که همواره شاهد فریبکاری، خیانت، تبعیض، خودخواهی، ناتوانی، بزدلی، حماقت و کودنی آنها بوده
و به کثرت سبب شکست و ذلت وی گردیدهاند. با وجود این نسبت به چنین کسانی اعتماد کند،
شکی نیست که در نتیجهی چنین ساده لوحیای، سیاستمداران حرفهای و زمامداران خائن جرأت پیدا میکنند و از خشم و تعقیب امت احساس امنیت مینمایند و از سادگی، عدم آگاهی و جهالت امت سوءاستفاده میکنند و به خیانتها و جنایات خویش ادامه میدهند.