جهان عرب بعد از بعثت پیامبر(ص) سفیر اسلام، پیام آور صلح و امنیت، پیش قراول علم ودانش، مشعلدار فرهنگ و تمدن، دادرس ملتها و باران رحمت برای جهانیان بود.
آنگاه بود که شام، عراق، نصر و جهان عرب مورد نظر پدید آمد.
یقیناً اگر پیامبر اسلام، رسالت و یا ملّتش نمیبود، نه سوریهای وجود داشت و نه عراقی و نه مصری نه اساساً جهان عربی تازه و نه دنیا وضعیتی داشت که اکنون از نظر تمدن، عقل، دیانت و اخلاق دارد.
هر کدام از کشور های عربی خودش را بینیاز از اسلام بداند و به سوی غرب یا جاهلیت نخستین عربی بازگردد،
یا اینکه اصول زندگی و سیاستش را از غرب و فرامینش دریافت نماید، یا اینکه زندگیاش را بر ناسیونالیسم عربی و ملیت عربی که هیچ ارتباطی با اسلام ندارد، پی ریزی نماید و پیامبر اسلام را به عنوان الگو، رهبر، امام و پیشوا نپذیرد،
پس چنین دولتهایی باید نعمتی را که پیامبر به آنان ارزانی داشته به وی بازگردانند و به زندگی جاهلیت نخستین خویش برگردند و یا اینکه نظام رومی و ایرانی که سراپا استبداد و بردگی، ظلم و ستم، جهل و گمراهی، غفلت و بطالت، انزوا از جهان، جمود و خشکاندیشی است، تن در دهند
زیرا این تاریخ با عظمت و این تمدن شکوهمند و این ادبیات غنی و اساساّ این کشورهای عربی،
جز برکتی از برکات محمد (ص) رسول خدا، چیزی دیگری نیستند.