🌺گلچین تازه های سپکو🌺

#پرستو_تبریزی
Канал
Логотип телеграм канала 🌺گلچین تازه های سپکو🌺
@tazehayesepkoПродвигать
212
подписчиков
1,3 тыс.
фото
18
видео
150
ссылок
تازه ترین آفرینه های سپکوسرایان با واژه های پارسی سره را از کانال گلچین تازه های سپکو دنبال کنید
#سرنوشت

سرنوشت جنگل را
به آتش کشید
کبریتی که یک سده
گریه روشن کرد
بر سرنوشت درخت

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#چشم

از چشم‌هایت
نجابت سرریز می‌شود
و خواستنت در رگ‌هایم
یورتمه می‌رود 
وقتی جهان را
خلاصه می‌کنم
در شیهه‌ی چشم‌هایت

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#دلتنگی

سربازی دلتنگ
که کلاه
از  سر قرارش افتاده است
در آوارگی خیالی گیج 
و اسارت مرگ
منتظر دستان  توست
تاسر دلتنگی اش  را بتراشد

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#حفره

از حفر های  دلتنگی
نشت میکنی
دست به دامان  سیگار میشوم
این نانجیب
عمیق تر میکند 
حفره های  اندوهم  را

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#خشک

شاخه ی خشک نبودنت را
در کوله ی پاییز می ریزم
چیزی برای  شکفتنم نیست 
فقط دستان تو میتواند
آب دهد
گلدان خشک بی کسی ام را

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#دریا


به وسعت دریا ها دلتنگم
خودم‌  را در آغوش نبودنت
غرق میکنم
به هیچ قلابی تن نمیدهد
ماهی خسته ای
که بیهوده لب میزند
به سینه ی خشک دریا

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#قربان

به قربانی تو
جاری میشوم
رگهایم
برای فتح بوسه ها 
خون بپا می کنند
تا جشن لبهایت
عید قربانم شود


#پرستو_تبریزی
#سپکو
#فریاد


دامن فریادم را کجا بگسترانم
تا آوارگی ام
از درزهای آسمان بیرون نزند
لب بچرخان
تا دور از چشم شب
ماه را  وصله زنم
به فریاد آغوشم


#پرستو_تبریزی
#سپکو
#باز

آغوشت باز میشود 
و لودگی ام لو می رود  
روی تنت
مشتی شعر میریزم
و بوسه هایی
که دهانشان باز است

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#دار

طناب دار من است
درازی شب ها
یادت را قطور میبافم‌
و از نردبان پوسیده ی خاطرات
تا سرگردانی نامت
بالا می روم
وخودم را به دار می آویزم


#پرستو_تبریزی
#سپکو
#قبیله

هر گز قبیله ای نداشته ام 
و در اخر  غار دلتنگی ها
تنهایی آتش میزنم
همچون کودکی غریب
  که گم کرده  است
قبیله اش  را

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#دریا

از این دریا
و این طوفان هراسی نیست
من ناخدای جزایر نامکشوف توام
و برای غرق شدن
در آغوشت
دل به دریا میزنم


#پرستو_تبریزی
#سپکو
#آتش

از آتش این مزرعه دور نشو
به تو قول میدهم 
از  گندمزار آغوشت
تا خرمن بوسه ها
چیزی از من نمی ماند
جز
مشتی آتش و دود


#پرستو_تبریزی
#سپکو
#آستین

آستین بالا زده است
خاطراتی که هر روز
اجزای بیشتری
از وجودم را
در خود غرق میکند
دریای پیری ام که هزاران ماهی را
در آستینش می گریاند

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#تیر

هنوز تیری
بر تن این کوچه باقیست
میروی همه ات را بردار
و ببر
من هر ثانیه
با عطر پیراهنت
تیر باران میشوم

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#زمستان

وقتی امضای زمستان
زیر تقویم من است
چه فرقی میکند
بهار باشد یا فصل دیگری
حالم مثل درختی است
که هر روز
پاییز را به زمستان میبرد

#پرستو_تبریزی
#سپکو

🌸🍃🌸🍃🌸
#غارت

به غارت صدایم که آمدی
باورت میشود
که تفنگ علاقه ام
لبریز باروت احساس توست
ماشه را بچکان
تا  آغوشت  را
به غارت لب هایم در آورم

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#شیر






شیری تیر خورده ام
و برای زخم های تنم
قصه میلیسم
روزگار بدی ست
اینهمه آهو ی رمیده در دلم
از بیم روباه
به شیر پناه آورده اند

#پرستو_تبریزی
#سپکو
#شهر


دستان شهر را بگیر
و از خیابان عبورم بده
اگر میبینی چنین علیلم
اشکی م که از قله ی چشمانت
سقوط کرده ام
شبیه موهای سفید زمستانم
گریه ی آدمی در شهری بی سکنه


#پرستو_تبریزی
#سپکو
Forwarded from Deleted Account
#تنت






عطر تنت
حریص ترم می کند
تا اتراق کنم‌
در خیمه گاه آغوشت
وبا تیزی لب هام
به قتلگاه ببرم
طفلان تنت را





#پرستو_تبریزی
#سپکو
Ещё