🌺گلچین تازه های سپکو🌺

#بام

پریدم از بام خیال
به روی شانه هایی
که هم‌آغوش خواب است
با بال‌هایی که هنوز
نمی‌دانند
فرق بام از باد را

#الهه_مظفریان
#سپکو

#خواب

دستم به خواب بند بود
که‌ نگاهت پرده را کنار زد
بی آنکه خواسته باشم
چشمانم سیاهی می رود
کاش
خورشید از من دلجویی می کرد
و خواب م را پس می داد

#الهه_مظفریان
#سپکو

#رنگ‌

پریده رنگ خیالت
ازرویاهای زنگار گرفته ام
مرا ببین
که در آغوش آینه
‌بغض هایم را
به چه رنگی کشیده ام

#الهه_مظفریان
#سپکو

#رنگ

پریده رنگ خیالت
ازرویاهای زنگار گرفته ام
مرا ببین
که در آغوش آینه
‌بغض هایم را
به چه رنگی کشیده ام

#الهه_مظفریان
#سپکو

#دست

دست
در جیب کدام آدم برفی کرده ام
که بازار گرمی خاطره ها َشده ام
در گیر و دار فراموشی
زیر بهمن اوهام
دستپاچه روزگار مانده ام


#الهه_مظفریان
#سپکو

#احساس

شاخه های ترد احساس ام
دست به دامن واژه ها مانده است
کجای کاری ای غم
که پا در کفش من کرده ای
می تنی دور تا دور احساسم

#الهه_مظفریان
#سپکو

#خیس

باورم خیس تردید بود
که بر پرچین نارنجی پیراهنم
خزیدی
و بهار را
بر تنه ی رویاهایم پوشاندی
تا آسمانم
خیس‌تر از یقین ببارد

#الهه_مظفریان
#سپکــو

#باغ


باغبان دلش شکست
و پرنده بالش
باد همه باغ را ربوده بود

#الهه_مظفریان
#سپکو

@mozafarianeli59

#انگشت

وقتی انگشتانم
به شعر مبتلا شدند
و چشمانم به تو
میان خلقی گیج
که بوی از خیال نبرده اند
چون جاری آب
انگشت نما شدم

#الهه_مظفریان
#سپکو

#دلتنگی

دلتنگ ترین درختی ام
که باد
حرف هایش را نشنیده گرفت
و رفت
من در همه ی فصل های خدا
خزان را دیده ام
و به رنگ‌دلتنگی هایم روییده ام

#الهه_مظفریان
#سپکو

#کاغذ

سینه‌ی کاغذ را می‌درم
با انبوه واژه ها
عروسکی شده‌ام
گویا
که به ساز شعر می‌رقصد
بر صحنه ای کاغذین

#الهه_مظفریان
#سپکو

#سر

سرم از درد می‌پیچد
همچون کلافی در هم‌
و پاییز را
زیر و رو می‌بافد
تا کلاهی باشد
شاید
بر سر نداشته‌هایم

#الهه_مظفریان
#سپکو

#چشم

چشم واژه هایم سپید شد
به راهی
که پای خیالم گزیده است
کاش افکار درهم تنیده ام
بر اشتیاق دلم
چشم نبسته بود


#الهه_مظفریان
#سپکو

#کودکی

کاش کودکیم را
در آرزوی رسیدن دستانم
به چیدن سیبی
نمی باختم
و با همه ی آن اشتیاق
کودک می ماندم

#الهه_مظفریان
#سپکو

#باغ

باغبان دلش
و پرنده بالش شکست
باد همه باغ را ربوده بود

#الهه_مظفریان
#سپکو

#خواب

خرگوش خوابم را مپران
هیس
همه چیز در دستان من است
حتی تو
در خلسه ی رویاهایم
محکوم به خوابی

#الهه_مظفریان
#سپکو

#واژه

دیگر هیچ واژه ای
به دست دلم شعر نمی شود
نکند تو
قاپ واژه ها را دزدیده ای

#الهه_مظفریان
#سپکو

#آینه

به آینه که می نگرم
زنجیره های از یادت
مرا به انبوه خاطرات بسته اند
گواهی بالاتر
از تارهای سپید گیسوانم
که حسرت می فروشد
به آینه ی زلال چشمانم



#الهه_مظفریان
#سپکو

#دیوانه

دیوانه‌ای هستم
با واژه‌هایی سپید
که خیال می‌تراشم
پا به پای
چشمان دیوانه‌ پسند تو



#الهه_مظفریان
#سپکو

#خیال
خیال میکنم تورا
سوار بر دوش های شب
و آویزان از چشمان ماه
تا گرگ و میش روز
و بستر آفتاب زده ی خواب
چیزی نمانده است
ای بی خیال عالم

#الهه_مظفریان
#سپکو