🌺گلچین تازه های سپکو🌺

#بران


سوای باران
کسس خشکش نمی‌زند
بر هوای خیسم
که زیر چتر آسمان
هم‌خانه‌ی بارانم


#آزاده_ادیبیان
#سپکوپارسی_سره

رویا


از رویای بهاری‌اش
گردن گلی
از شکوفه‌ها می‌بافم
آن‌گاه که می‌فهمم مادرم
خستگی‌اش را
پشت رویاهایم مخفی می‌کند


#آزاده_ادیبیان
#سپکوپارسی_سره

#برگ


دنیا برگی است
از بازی سرنوشت
که برای ماندن
باید
برگ برگش را زندگی کرد


#آزاده_ادیبیان
#سپکو پارسی سره

#سال


ای سال‌های رفته از دست
دریغا
که ندیدنت را
هیچ خزانی گردن نگرفت
هرچند باد بهار
گواهی تنهایی‌ام را
هر سال نو جار می‌زند


#آزاده_ادیبیان
#سپکوپارسی_سره

#دشت


دشت‌ها
از تو می‌گویند
از رویش فراموش شده‌ای
در دل ریشه‌های بی‌جان
که دوردست‌های گمان را
در دشت‌های شخم نزده می‌بارند


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#گلو


در گلوی نی
تورا مخفی کرده‌ام
اما نمی‌نوازمت
مبادا
سوز دلت
سنگ‌هایی را آب کند
که گلوی سازم را بسوزانند


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#سپندار


آنان‌که بر دهان سپندار
مُهرِ خاموشی می‌زنند
از دل پروانه‌ها
بی‌خبرند
که آتش سخن را
به جگر سوخته‌ی سپندار می‌بندند


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#خمیده


پلی خمیده ام
با پاهای لرزان
در چهارراهِ زندگی
وختی
چشم سفیدی مرگ  
روسیاهی را
به کمرِ خمیده‌ی سرنوشت
می بندد


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#زندگی


زندگی
اندوهم را
گردن نمی‌گیرد
وختی سالهاست
که شانه‌هایش
خستگی را
زندگی می‌کند


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#زندگی


آینه‌ی زندگی
از فرازمان
فرودی می‌سازد
که سدای شکستنش
به گوش زندگی نا‌آشناست


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#سرودن


برای از تو سرودن
دلم  را
به آسمان سپرده‌ام
در بهاری که...
آیین زندگی‌اش
سرودن باران است


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#باران


مرا باران بخوانید
سالهاست
که در پرچین تنهایی‌ام
آسمانی از اندوه
پاهایش را درازتر
از گلیم بارانی‌ام کرده است


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#میخک


در سرزمین میخک‌ها
تنها بازمانده
از نگاه باران
دلش هوای آسمان
کرده است
شاید در باور زمین
پندار میخک‌ها را کشته‌اند


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#دست


دست آرزوهایم
از دنیا
کوتاه شده اند
شاید
پشت پرده‌ی زندگی
نوای مرگ را
دستانی می نوازد


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پترسی_سره

#چشم


نوای چشمانت را
کدام آه
جانسوزتر از ناله‌‌ی نی
کرده است
که هرشب
در راستای ناباوری‌هایم
چشمانت را می‌نوازم


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#دنیا


در دنیای سیاه
جادوگر رنگ‌ها
دست برنده را
سفید بازی می‌کند
تا کسی
در تاریکی شب
جیغ بنفش دنیا را نشنَوَد


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#اندوه


اندوهم را
جز پنجره
کسی ندیده است
چشم به راه کوچه‌ای هستم
که سالهاست
خیابانی شده‌است
که اندوهش خاک می‌خورد


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#خواب


خوابهایم بیمار شده‌اند
از وختی درد
شب‌هایم را
کش می‌دهد
به بی‌خوابیِ زندگی


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره

#زندگی


گوی زندگی را
وارونه گرفته‌ایم
شاید زمین
دلتنگی پرواز را
به گوش آسمانی برساند
که گلوله‌اش
گلوی زندگی را شکافته است


#آزاده_ادیبیان
#سپکو پارسی_سره

#ماه


از خستگیِ ماه
آسمان
به خودش می‌پیچد
وختی
در تنگنای درد
شب کِش می‌آید
در آینه‌ی ماه


#آزاده_ادیبیان
#سپکو_پارسی_سره