بِسۡـمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِیمِ
✍🏻نقد وبررسۍ شبهه منڪر بودن حدیث ڪلاب حوأب
این ڪاربر مڪرّم،
اینجا قیمه ها وماست ها را روۍ هم ریخته وباهم آمیخته است،و این معجون مشمئز ڪننده را پدید آورده.
عموم جدل ما واهل سنت در صحّت آثار روایۍ،ناشۍ از عدم ممارست مصطلح حدیث توسط ڪاربران اهل سنت است،ودر ادامه براۍ شما روشن خواهد شد.
حدیث منڪر دو نوع است:
❶منڪر من حیث متن
❷منڪر بودن سند
منڪر تعاریف متعددۍ دارد،ما تعاریف مختلف آن را مۍ آوریم وبر حدیث ڪلاب حوأب تطبیق میدهیم.
✺تعریفA:
مطلق تفـرّد
الْحَدِيثُ الَّذِي يَنْفَرِدُ بِهِ الرَّجُلُ، وَلَا يُعْرَفُ مَتْنُهُ مِنْ غَيْرِ رِوَايَتِهِ
مقدمة ابن الصلاح ج:۱ ص:۸۰
✺تعریفB:
تفرّد راوۍ ضعیف
وهُوَ ما انفرَدَ الرّاوي الضَعيفُ بِهْ
الموقظة الذهبۍ،ج:۱ ص:۴۲
✺تعریفC:
تفرّد ضعیف ومخالفت ثقه
المُنْكَرُ الَّذِي رَوَى غَيْرُ الثِّقَهْ✺مُخَالِفًا، فِي نُخْبَةٍ قَدْ حَقَّقَهْ
ألفية السيوطي ج:۱ ص:۲۳
✺تعریفD:
تفرّد خفیف الضبط
لفظ المنكر على مجرد التفرد، لكن حيث لا يكون المتفرد في وزن من يحكم لحديثه بالصحة بغير عاضد يعضده
النكت ج:۲ ص:۶۷۴
همانگونه ڪه متوجـه شدید،با اختلاف تعاریف مناط نڪارت #تفـرد است،تنها قید ها اختلاف میڪند. حال اگر ما تفرّد حدیث حوأب را نقض ڪنیم،نڪارت آن سالبه به انتفاۍ موضوع میشود.
📌در حدیث حوأب تفرّدۍ وجود ندارد زیرا از دو طریق روایت شده، طریق «
عڪرمه عن ابن عباس» و طریق «
قیس بن أبۍ حازم عن عائشة»
1⃣سند اول:«
قیس از عایشـه»
حَدَّثَنَا يَحْيَى، عَنْ إِسْمَاعِيلَ، حَدَّثَنَا قَيْسٌ قَالَ: لَمَّا أَقْبَلَتْ عَائِشَةُ... قَالَتْ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ ﷺ قَالَ لَنَا ذَاتَ يَوْمٍ: " كَيْفَ بِإِحْدَاكُنَّ تَنْبَحُ عَلَيْهَا كِلَابُ الْحَوْأَبِ
📚📗مسند أحمد ج:۴۰ ص:۲۹۹
این حدیث را اسماعیل بن ابۍ خالد از قیس روایت ڪرده، ویحیۍ بن سعید قطان،محمد بن الفضیل،یعلۍ بن عبید،جریر، ابو اسامه، وکیـع و علۍ بن مسهر و...از اسماعیل روایت ڪردند.واساطین محدثین مانند حاڪم،ابن حبان،ذهبۍ،ابن ڪثیر وابن حجر وهیثمۍ تصحیح ڪردند.
2⃣سند دوّم:«
عڪرمه از ابن عبّاس»
حَدَّثَنَا فَهْدُ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا عِصَامُ بْنُ قُدَامَةَ عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ﷺ قَالَ لِنِسَائِهِ: " أَيَّتُكُنَّ صَاحِبَةُ الْجَمَلِ الْأَدْبَبِ تخْرُجُ
فَتَنْبَحُهَا كِلَابُ الْحُوَّبِ، يُقْتَلُ عَنْ يَمِينِهَا وَشِمَالِهَا قَتْلَى كَثِيرٌ، ثُمَّ تَنْجُو بَعْدَمَا قَدْ كَادَتْ
📚📗شرح مشكل الآثار،الطحاوي ج:۱۴ ص:۲۵۶
ابونعیم،فضل بن دڪین ثقه است،واین سند نیز ڪاملاً صحیح وبلا خدشـه است.
📌جالب اینست ڪه نویسنده پیام در ابتداۍ متن طریق ابن عباس را آورده ودر انتها به طریق قیس اشاره ڪرده، با این وجود گفته حدیث متفرد است! در قصور وۍ همین بس ڪه گفته«
عکرمه که شیخ راوی حدیث برای قیس است» ما ندانستیم در کدام طریق عڪرمه شیخ قیس است! این بنده خدا دو سند را با هم خلط ڪرده ونتیجـه گرفته ڪه عکرمه از مشایخ قیس بن ابی حازم است.
لذا تنها نقطه مشترڪ در ڪل تعاریف نڪارت،یعنۍ تفـرّد #نقض شد وهمینقدر کافۍ است تا حدیث از دایره ۍ نڪارت خارج شود.
📌جہت ازدیاد منفعت،به تڪ تڪ تعریف ها نیز گریزۍ میزنیم، با وجود اینڪه ثابت ڪردیم تفردۍ وجود ندارد، پوشیده نیست ڪه در تعریف﴿A﴾ تفرّد فی حد نفسه جرح به حساب نمۍ آید بلڪه مرادف حدیث "
غریب" است.وتفرّد ثقه مقبول است.جالب است اصطلاح منکر نزد یحیۍ بن سعید قطان ڪه صاحب پیام فوق به آن اشاره ڪرده نیز ناظر به همین تعریف است وجرح نیست،ابن حجر میگوید:«
مراد القطان بالمنكر الفرد المطلق»(
التهذيب ج:۸ ص:۳۷۹) وخالی از فایده نیست که:«
أنَّ النكارةَ لا تزولُ عند يحيى القَطَّانِ، والإمامِ أحمد.. وغَيْرِهِمْ من المتقدِّمين إلا #بالمتابعةِ» (
علل الحديث ج:۱ ص:۱۱۰) وعلماۍ بسیارۍ بر این مسأله تنصیص ڪردند.
تعریف ﴿B﴾ و﴿C﴾ ڪه ضعف راوۍ شرط شده نیز بر حدیث حوأب منطبق نمیشوند چون روات در اعلۍٰ مراتب وثاقت هستند.
تعریف﴿D﴾ نیز منطبق نیست زیرا روات از خفّت ضبط یا وهم وکثرت خطا برخوردار نیستند.
👌🏻در نهایت با سخن البانۍ در تعلیق بر حدیث حوأب ڪلام خود را ختم میڪنیم:
گویم: وسندش بسیار صحیح است،روات آن ثقات واثبات از رجال ڪتب سته وصحیحن هستند.
پس حدیث از صحیحترین احادیث است،ولذا ائمه در قدیم واڪنون بر تصحیح آن تتابع ڪردند
قلت: وإسناده صحيح جدا، رجاله ثقات أثبات من رجال الستة: الشيخين
فالحديث من أصح الأحاديث، ولذلك تتابع الأئمة على تصحيحه قديما وحديثا.
📗سلسلة الأحاديث الصحيحة ج:1 ص:۸۴۸
https://lib.efatwa.ir/43369/1/848
والحمدلله ربِّ العالمین،
ولَعَن اللهُ النّاڪِثینَ والقاسِطِینَ والمارِقِینْ