چه موضوع ای زیبا تر از آن است
که از غم ها و دردهای مان در این سالیان دراز بگوییم
و دست به کاری بزنیم تا فردایی روشن را بتوانیم برای همه به ارمغان بیاوریم
پس بیاییم برخیزیم!
مردمی که به دیدنِ جاری شدنِ خون عادت کردهاند
خیلی زود یاد میگیرند...
...از محبت بنگ ها میشه گل گل کیسه ی صاحب منصبا روز د روز پر پر بچه گکا میتن د میدان پیشش شور شور چون که قشر حاکم استن و دارن زور زور معیشتا برابر لقمه ها چربتر پوله که میایه د صیف روز به روزنقد نقد سگرتیا برابر و بوتلا اصل اصل موسیقی حرامه ساحر مفسد فی الارض بود روی صورتش غنچه ی لبخند گفتن پدرت چیکارست ؟ گفت د خنده ریشخند ای یعنی دسترخوان یکی میشه خالی یعنی اقتصاد مالی ماره مانده زیر جالی یعنی خنده های ناقی میشه جمع چند سالی ینی ایجه شادی خرج داره بره مام گاهی...