روزی که پیشوا خودکشی کرد
۳۰ آوریل ۱۹۴۵ پیشوا آدولف هیتلر یکی از خونخوارترین ابناء بشر که از برای حکمرانی مطلقه خود ملت خود و ملت های دیگر را به عذاب الیم دچار کرد،در حالی که از قتل بنیتو موسولینی و آویزان کردن جنازه او توسط مردم ایتالیا مطلع شده بود،تنها راه از برای رهایی از توهم حکومت دروغین و جنایتکار خود و حزب نازی و ترس از بازداشت و محاکمه توسط قوای متفقین را در یک مرگ خودآگاهانه جستجو می کرد.
هیتلر خودکشی کرد و جنازه اش طبق دستور قبلی او سوزانده شد تا مثل دوست فاشیست ایتالیایی خود بصورت آویزان مایه تحقیر بیشتر او نگردد...
هیتلر خودش خواست گورش را گم کند و گم کردن گور او گم شدن حکمرانی مطلقه او بود که جز تباهی و ویرانی و قتل عام میلیون ها انسان بی گناه چیزی نداشت...
ملت آلمان ۷۵ سال پس از آن لحظه خوش تاریخ بشر باید در خط مقدم مبارزه با تمام مظاهر نژادپرستی قرار داشته باشد،اینکه حزب آلترناتیو برای آلمان براحتی در یک چهارچوب دمکراسی به پارلمان راه پیدا می کند در نگاه اول امری عادی به نظر می رسد ولی از انجا که در اساسنامه این حزب و شعارهای مدیران حزب،حالتی نوستالوژیک از دوران تسلط حزب نازی(۱۹۴۵-۱۹۳۳)دیده می شود و این مساله حتی از مدنظر مرکل صدراعظم آلمان هم دور نمانده است،امری بسیار خطیر تلقی می گردد.
جمهوری وایمار زمانی از درون فروپاشید که به اسم دمکراسی ،حزب نازی هیتلر بر قدرت سیاسی دست یازید و سازوکارهایی که باید مانع ورود تخریب کنندگان دمکراسی به پارلمان می گردید،اندیشیده نشد...
حضور حزب آلترناتیو برای آلمان،جبهه ملی ماری لوپن نیست بلکه حزبی با پتانسیل از برای رجوع به دوره سیاه در تاریخ آلمان تلقی می گردد.
تاریخ آتی بشر حتی با مظاهر تکنولوژی قابلیت تکرار را حتی از نوع جنایات آدولف هیتلر دارد و ساده لوحی است که از لحظات مهم تاریخ کشورها براحتی عبور کنیم.
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#حقوق_اساسی_تطبیقی