احساس مفید بودن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاهین کلانتری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تردیدار @Tardidar
وبینار تمام میشود. برای استراحت روانهی کتابفروشی میشویم. توی راه با خودم میگویم بگذار کار مفیدی بکنم، حرفی به میان بیاورم تا با آن ایدهی یادداشت امشب را بپرورم. از ماهان میپرسم «با انجام چه کاری احساس مفید بودن میکنی؟» در پاسخ درنگ میکند.
از راهکار خودم میگویم:
ارائهی شیوهیی برای انجام بهتر کارها، هر کاری، از جمله:
چطور روز خود را بهتر شروع کنیم؟
چطور ساختار بهتری به مقالههایمان بدهیم؟
چطور دندانهای سالمتری داشته باشیم؟
چطور معلم انشا بهتری باشیم؟
چطور قورمهسبزی خوشمزهتری بپزیم؟
بعد از طرح موضوع، گام نخست، نوشتن مقالهیی در این باب است. حتا میتواند کل کار همین باشد. یعنی اول تحقیق کنی، تجربه کنی، و بعد مقاله بنویسی و بگویی که چطوری فلان کار را میتوان بهتر انجام داد. این قبیل نوشتهها بخش بزرگی از کتابهای جهان را هم تشکیل میدهند (و هم نمونهی فاخر دارند هم نمونهی زرد و کمارزش).
باری، این نوع مقالهنویسی میتواند با کارآفرینی هم پیوند بیابد. یعنی اول یک مسئله را میگذاری وسط، برای یافتن راهحلش میکوشی و راجع به آن مقاله مینویسی و بعد کسبوکاری میسازی و راهحل را به عنوان خدمت یا کالا میفروشی.
اینطوری احساس مفید بودن میکنی، چون نوشتن برایت میشود شبیه کار مخترعهایی که نمونهی آنها را در کارتونهای کودکی میدیدیم: فردی پریشان و خندان در اتاقی نیمهتاریک در میان انبوهی از اشیای عجیبوغریب در پی شکافتن سقف فلک و در انداختن طرحی نو.
ماهان هم جواب میدهد:
یک) سادهکردن کاری دشوار
برای مثال، آموزش درسی دشوار به شیوهیی ساده.
دو) خنداندن
بهرهمندی از شوخطبعی به شیوهیی صحیح برای دگرگون کردن حال اطرافیان.
📌پاسخ شما چیست؟ چه زمانی احساس مفیدبودن میکنید؟
#یادداشت_روز
@shahinkalantariShahinKalantari.com