على طهماسبى

Channel
Logo of the Telegram channel على طهماسبى
@tahmasbialiPromote
543
subscribers
آدرس ايميل tahmasebi.ir@gmail.com آدرس سايت http://ali-tahmasbi.com
در ابتدای هجوم مغول به ایران، ابن اثیر صاحب تاریخ الکامل نوشته بود:
گفته شده است كه سبب تاخت و تاز مغولان به شهرهاي اسلامي[ایران] غير از اين‌هاست و نبايد در تواريخ نوشته شود. آنچه من ذكر نكردم، هر چه بوده، بوده، تو هم انديشه‌ي خود را نيك گردان و درين باره چيزي نپرس.(الکامل، ترجمه جلد32، ص: 133)
ابن اثیر کهنسال بود و چندان زنده نماند که فروریختن دستگاه خلافت را هم ببیند تا آنچه را فکر مي‌کرد نبايد در تاريخ نوشته شود با وضوح بيشتري بنويسد. این را نوشتم که بگویم در جنگ بین ایران و اسرائیل تا حالا هرچه بوده بوده، امیدوارم اندک اندک بنیادگراهای اسرائیل و ایران بعد از این همه خسارت بپذیرند که تحمیل برخی اسطوره‌های بنیادگرایانه بر واقعیت امروز جز ویرانی و فقر و کشتار و نابسامانی حاصل دیگری ندارد.
فکر می‌کنم نه اسرائیل نابود شدنی است نه فلسطین و نه ایران، بنابراین پذیرفتن طرح دو کشور اسرائیل و فلسطین در کنار هم شاید به خردمندی نزدیک‌تر باشد
گفت: در هنگام خطر، مادر نگران فرزند خویش است، و گفت اگر همه مردم جهان نگران یکدیگر می‌بودند، جهانی بی‌کرانه از مِهر می‌داشتیم.
اما ای دوست، حالا که هوش عاطفی ما کِرخ شده و از کار افتاده، جهانی بی‌کرانه از جنگ و آوارگی و ویرانی و کشتار داریم.
جوانان، رؤیاها برای آینده دارند.

کهنسالان اما
قصه‌های پریشان گذشته به خوابشان می‌آید
تا آنجا که با میراث ادبی و فرهنگی ایران آشنا هستم می‌توانم بگویم چه دور افتاده‌اند آن‌ها که از کشته شدن کسی اظهار شادمانی می‌کنند. حتی اگر آن کشته شده دشمن باشد. ایران را تنها به خاک و مرزهای سر زمینی‌اش که نمی‌توان فرو کاست، ایران با حضور سعدی و حافظ، مولوی و خیام، ابوالحسن خرقانی و ابوسعید و بسیار فرهیختگان دیگر این دیار معنا دارد، بزرگانی که شادمانی بر مرگ دیگران حتی دشمن را بر نمی تابند. دوری از وطن به دور شدن از این خاک نیست، بیگانه شدن و دور شدن از ادب و فرهنگ این سرزمین است که اندوه‌بار تر از هر غربتی است
Audio
عاشورا. در همدستی دین و سلطنت

در این سخنرانی اشاره‌ای به همدستیِ دین و سلطنت شده است، اعم از قبل از اسلام و پس از اسلام. در این میان ستمی که فرمانروایان به عنوان نگهبان دین بر مردمان به ویژه بر محرومان داشتند و دارند، نیازمند شاهدی یا شاهدانی شناخته شده و معتبر بود تا بر این ستم شهادت دهد پیش از اسلام اسطوره‌ی سوگ سیاوش بود و پس از اسلام واقعه‌ی عاشورا و امام حسین.

سخنرانی در شب عاشورا به تاریخ بیست و پنجم تیر ماه 1403 توسط علی طهماسبی در مشهد
Forwarded from ایران فردا
🔴توماج ؛ صدایی از ایران و امید به آینده

🔷علی طهماسبی

@iranfardamag

▪️اولین بار که تصویر و صدای توماج صالحی را دیدم و شنیدم، برای دوستی نوشتم:

🔸صدای ما که به جایی نرسید اما این نسل جوان که توماج نمونه‌اش باشد انگار صدای ایران و امید آینده است. و نوشتم که: با آمدن اینان، رفتن ما را غمی نیست.

▪️دیروز شنیدم که حکم اعدام برای او صادر کرده‌اند.

🔸گویی عزمی جدی در کار است تا هیچ صدای امیدی در این سرزمین باقی نگذارند.

▪️اما به گمان من توماج تنها نیست، در قلب بسیاری از مردم این سرزمین جای دارد و صدا‌های دیگری را هم به صحنه می‌خواند، میدان رزم بزرگیست یاران...



#ایران_فردا
#توماج_صالحی
#علی_طهماسبی

https://t.center/iranfardamag
Audio
از بنیادی‌ترین مسائل امروز ما

انباشت خشم در جامعه و گسترش احساس دشمنی‌ها که حاکمیت بر آن دامن می‌زند، چه بر سر ما آورده و چه بر سر فردای ایران می‌آورد؟ این سخنرانی در شب نوزدهم رمضان مطابق با دهم فروردین 1403 در مشهد توسط علی طهماسبی ایراد شده است.
گویا نوروز امسال در ایران، دو مزار زائر بیشتری نسبت به سال های پیش داشتند. یکی مزار حافظ در شیراز که گفته بود: آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت. و دیگر مزار فردوسی در توس،
دلیل اقبال مردمان از این دو بزرگ در این نوروز شاید این باشد که همان آتش زهد و ریای متولیان دینی خرمن دین را سوخت و خاکسترش بر باد داد و مردمان را دیگر پروای دین فقاهتی نیست، و به تعبیر فردوسی مردمان دانسته‌اند که :
زیان کسان از پی سود خویش -- بجویند و دین اندر آرند پیش.
گسترش این آگاهی، امید به فرا رسیدن فردای روشنی را در دل‌ آدمی زنده می‌کند، باشد که در پرتو آن روشنایی درمانی برای رهایی از فقر و دروغ و زندان و دشمنی پیدا شود،
در وقایع تلخی که گرفتارش هستیم
اول: معروف، یعنی آنچه نزد خرد جمعی به نیکی از آن یاد می‌شود، مثل صداقت در گفتار و کردار، و اعمالی که به صلح و آشتی و رفاه عمومی در جامعه بیانجامد، مُنکَر هم به گفتارها و کارهایی مربوط است که خرد جمعی آن را زشت می‌شمارد و نمی‌پسندد، مثل دروغ گفتن، دزدی، مردم را به جان هم انداختن، حقوق دیگران را پایمال کردن، پنهان کاری در اموری که به زندگی و نفع و ضرر مردم مربوط می‌شود و بسا چیزهایی دیگر از این دست.
دوم: من در مقامی نیستم که ماجرای آن طلبه‌ی جوان و تصویر برداری‌اش را از آن بانوی قمی داوری کنم اما این را می‌فهمم که شاید آن طلبه جوان یک بار هم آیات سوره‌ی نور را به دقت نخوانده باشد که در امر حجاب، ابتدا توصیه به مردان است تا در مواجهه‌ی با زنان نگاه خود را فرو بکاهند، چه رسد به این که مردی آن هم با ردای دین و در آن شرایط خاص از آن بانو تصویربرداری هم بکند.
سوم: اگر امر به معروف و نهی از منکر فریضه‌ای دینی است که هست، این فریضه حق مردم است تا به‌ویژه رفتار حاکمیت را نقد کنند، خطاهایش را بگویند، پنهان‌کاری‌هایش را بر ملا کنند، با فریاد مظلومان همصدا شوند، اگر نه نظام حاکم که برای دوام خود حد و مرزی نمی‌شناسد آن می‌کند که می‌بینیم.
در اعدام و گرفتن جان دیگران دستی توانا دارند، بر این گمانه هستند که فنای دیگران تضمین بقای خودشان هست، اما کدام حاکمی را در تاریخ می‌شناسید که مرگ دیگران سبب بقای او شده باشد؟
طرفه این که وقتی حاکمان حتی یکی را به ستم کشته باشند، اندیشه و روانشان چنان تاریک و دژم می‌شود که از اعدام و قتل همگان هم پروا نمی‌کنند. این نکته را شاید خوانده یا شنیده باشید که گفته بود: کسی که دیگری را به ستم کشته باشد چنان است که همگان را کشته است. اگر این سخن سنجیده باشد که هست، پس بر همگان است که در برابر متولیان اعدام و طناب دار چاره‌ای بیاندیشند.
گفت: بهروزی و خرسندی کسی را باد که از او به هرکسی بهروزی و خرسندی رسد...
و گفت: این نیایشی ناتمام نیست، تجربه‌ای بشری است در آنچه بوده و هست.
هنوز هم در ولایت ما طلوع خورشید خون‌رنگ است. انگار رشته‌های پیوندِ ما با یکدیگر از هم گسسته، پنداری که زاده‌ی این سر زمین نیستیم، انگار در آفرینش هم از یک گوهر نبوده‌ایم. هنوز نياموخته‌ایم كه قصه‌ی "هبوط" تمثیلی از همین گسست‌ها و دشمني و خصومتي بود كه مردمان با هم داشتند. در این سال‌ها به جای نشاندن نهال دوستی، درخت دشمنی را بارور کردند، فاجعه‌ی کرمان و خون شهدای آن واقعه را هم شاید بتوان از میوه‌های تلخ و خونین آن دشمنی‌ها شمرد. میوه‌ی درخت دشمنی همین است، راهی نیست مگر بازکردن چشم خِرد، و بازخوانی مهرِ مادرانه‌ای که در دل‌ها زنده به‌گور شده است.
مرا یاد، تو را یاد، او را فراموش....
Audio
از عیسای ناصری تا مسیح دزد
Forwarded from ali tahmasbi
در ادبیات خراسان قدیم، اصطلاحی هست که آن را "حُکم‌انداز" می‌‌گفتند. حکم اندازان کسانی بودند که در هنگام نبرد، سواره بر اسب و در حال حرکت، می‌توانستند چنان دقیق نشانه‌گیری کنند که تیرشان بدون خطا به هدف اصابت کند. نمونه‌ی این حکم اندازان در قرن چهارم، شاه شبانان و سوارکاران سلجوقی بودند که تا پیش از به حکومت رسیدن، در ماوراءالنهر و نواحی بخارا و دشت خاوران به گله داری مشغول بودند. بنا به برخی گزارش‌های تاریخی بسیار شجاع، جوانمرد، و مهمان‌نواز بودند. یکی از دلایل پیروزی آنان بر غزنویان را همین چند ویژگی دانسته‌اند.

گمانم در این زمانه خوب است ماهم کمی حکم‌اندازی را بیاموزیم، امّا نه در کمان‌داری و تیر اندازی بلکه در نوشتن و گفتن، البته همراه با جوانمردی و دقت در راستی و درستی سخن.
فاطمه، از سه منظر
زندگي فاطمه دختر پيامبر را از سه زاويه‌ي متفاوت ميتوانم مورد تامل قرار دهم كه عبارتند از:
-1 واقعيت تاريخي
-2 رويكرد سياسي و حقوقي ميراث
-3 رويكرد عاطفي و اسطورهاي متن کامل: http:s//ali-tahmasbi.com/p/Holy.text/faateme.pdf
تمدن کنونی، لایه‌ای نازک را می‌ماند بر وحشی‌گری‌های دیرینه‌، خراشی بر این لایه‌ی نازک فرصتی فراهم می‌کند برای فوران وحشی‌گری ها.
esrail.pdf
118.3 KB
سالیانی پیش، مطلبی نوشته بودم با عنوان " اسرائیل و سرزمین موعود" که به ریشه‌های اساطیری و مذهبی اسرائیل اشاره داشتم و این که مطابق این اسطوره، بنیادگراهای اسرائیل سرزمین‌های نیل تا فرات را میراث خداوند برای خود تلقی می‌کنند. اگرچه در زمانه‌ی ما مشکل با اسرائیل، بیشتر به تضادهای ژئو پولیتیکی منطقه مربوط می‌شود در عین حال نقش این اسطوره‌های دینی و بهانه قرار دادن آن را نمی‌توان نادیده انگاشت به ویژه از نگاه بنیادگرایان.
گفت: بر آنم تا از "عشقِ جوانمردان" بگویم، تا خلق بدانند که هر عشق، عشق نباشد؛ و هرکس معشوق خود را بیند، شرم دارد که بگوید: من تو را دوست دارم.
________________
این کلام ابوالحسن خرقانی، سخن دوستی را به یادم می‌آورد که پس از انقلاب 57، و آن ماجراها، گفت: «چه عشق‌ها که خواهر شهوت‌ها بودند و ما عارفانه نگاهشان کردیم»
برای بهاره‌ی هدایت
در این روزگار که ما هستیم، مفهوم "وطن" به همت زنان و مادرانی معنای واقعی خود را باز می‌یابد که چون تو جانی آزاد و اراده‌ای پایدار در به چالش کشیدن استبداد دارند. زندانی بودن تو و دیگر جان‌های آزاد نمادی گویا از اسارت "وطن" است. اما زنده بودن شما اگرچه در اسارت و زندان به هر حال زنده بودن "وطن" را تداعی می‌کند، نه تنها برای ما کهنسالان بلکه برای جوانان این سرزمین. از اینکه به درخواست بسیاری از یاران وطن، به اعتصاب غذای خود پایان دادی، به سهم خود و از زبان دوستانی دیگر، قدردان همت و اراده‌ات هستیم.
Telegram Center
Telegram Center
Channel