♦️توصیه به مهران مدیری
♦️...محمد رضا افتخاری صدای خوبی داشت ، اشعار انتخابیش نیز عالی بودند برای خود و خانواده اش در دل مردم جایی باز کرده بود ، در یک بزنگاه تاریخی - به تعبیر خسرو آواز ایران -"اشتباه کوچکی کرد" و برای لحظاتی ابزار دست بدخواهان مردم شد ، همین اشتباه کوچک کافی بود تا او در امواج رود خروشان تنفر ملت غرق شود ، هنرمندان او را از خود راندند ، فرزندانش نگاههای سنگین و نفرت آلود هم مدرسه ایها و معلمان را تاب نیاورده ترک تحصیل نمودند ، خانواده اش و خودش برای مصون ماندن از واکنشهای تند و خشن همسایگان ، گوشه عزلت گزیدند و خود را در خانه حبس کردند ، روزها و شبهایشان در انزوا گذشت شبی برای خلاصی از تنهایی و حصار خود ساخته ، عزم رفتن به منزل دوست خانوادگی و قدیمیشان را کردند ، - زمانی نه چندان دور این دوست قدیمی در میان همسایگانش به همنشینی با خانواده افتخاری مباهات میکرد - زنگ در را زدند رفیق شفیق در را گشود اما با دیدن خواننده مطرود ، از ورودشان جلوگیری کرد و با گفتن این جمله که " آقای افتخاری شرمنده ما میخواهیم در این محل زندگی کنیم! "در را به روی او و خانواده اش بست و آنان دانستند که جایی جز چهار دیواری خانه اشان خواهانشان نیست ، روزها و شبهای دیگری هم سپری شد روزی ایشان برای پیرایش به مغازه همیشگی رفت استاد پیرایش که همیشه تا سر خیابان از خواننده مشهور استقبال و سپس بدرقه میکرد اینبار علیک آهسته ای گفت و هنوز افتخاری برروی صتدلی آرام نگرفته بود که استاد پیرایش گفت " شرمنده من میخوام توی این محل کاسبی کنم! " و او را از محل کسبش به بیرون هدایت کرد . خواننده محبوب سابق و خانواده اش راهی جز ترک دیار و عزیمت به غربت نیافتند و کشور را ترک کردند . چند سالی را در دیار غربت سپری کرده و به تصور افتادن آب از آسیاب به وطن بازگشتند اما هیچ چیز عوض نشده بود خبرنگاری از ایشان پرسید : آیا چنانچه زمان به عقب باز گردد دوباره حاضری فلان مقام سابق را بغل کنی ؟ پاسخ داد " من غلط بکنم " ...اما دیگر دیر شده بود و آغوش پر مهر مردم همچنان به روی او بسته ماند .
آقای مدیری زمان برای عذرخواهی تنگ است ، تعجیل کن
#تعجیل #میلی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷✌✌✌⚛⚛⚛✅✅✅کانال مدیران مجازی حامی دولت و اصلاحات.
https://telegram.me/joinchat/Bsn4hEEyFWxufO_KhWN_vQ