ازادی ؟ کدام آزادی؟
آزادی اسبی است خسته و لنگان که هرروز گلوله بارش می کنند!
سرزمین؟ کدام سرزمین؟
آن سرزمینی که هرروز به غارتش می برند؟
آن دشتی که برهوتش کرده اند؟
یا آن کوهستانی که صخره اش سنگ مرده شور خانه شد؟
آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی که بند و زندان زاییده است؟
نمی دانم وطن کدام است؟
آزادی کدام است؟
آن جویباری که در روز روشن سرچشمه اش را غارت کردید؟
آن معشوقه ای که در خواب چشمانش را دزدیدید؟
آن ابری که پیش از باریدن بارانش را به تاراج بردید؟
یا آن ماهی که شب چهارده اش را ربودید؟
آزادی ... اسبی است خسته و لنگان که هرروز گلوله بارش می کنند!
#شيركو_بيكس #با_من_بخوان #تبعید_بوک@tabid_book