🌟تن به سفر می سپارم و در زلال یادت جاری می شوم، پاهایم رمق رسیدن به تو را ندارد، اما همین دلخوشی غرق شدن در دریای یادت، برایم دنیا دنیا خوشبختی و سرور است .
💠من در نقطه ای از زمان ایستاده ام که سردرگمی ، فصل مشترک تمام سالهای آن است و من مسافر اوقاتی هستم که شتابان به سمت فردای گنگ در حرکت است.حالم شبیه خوابی است که هیچ معبری توان تعبیر آن را ندارد .
📍تو نشانی خانه ی دوست را از بری ، همان خانه ای که در اقلیم زمردهای نورانی است، تو شاید در لحظه ی پروازت به سمت نور، صاحبخانه را دیده ای و او تو را مهربانانه در آغوش کشیده است. ای شهید! برای پایان یافتن این شب های ظلمانی و بازگشت قرار به روح بیقرارم دعا کن.