آتش به دل اندر زدی و نفط به جان
وانگه گوئی که راز ما دار نهان؟!
تا کی صبر؟ فریاد از تو! دردِ فراوان از تو! چنین کند، بیقرارش کند، پس گوید: قرار گیر! باش تا وقت این کار در رسد. تو جانی میکَن که من از تو این دوست دارم! «أنا عند المنکسرة قلوبهم» بار خدایا اگر رضای تو درین است مبارک!
#عین_القضات_همدانی