⭕️چرا دیدار با ایلان ماسک مهم است؟
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۹/۲
همه ما در زندگی شخصی و اجتماعی لحظاتی را تجربه میکنیم که تمایل داریم آنها را به شکل عکس ذخیره کنیم. در گذشته، آلبومهای عکس چاپی تنها راه ثبت این لحظات بودند، اما امروزه آلبومهای دیجیتال در گوشیهای هوشمند و فضای مجازی جایگزین شدهاند.
با این حال، ذهن انسان نیز نوعی آلبوم خاطرات دارد که در آن تصاویر و گاهی فیلمهایی از لحظات زندگی ذخیره میشود. اما ذهن ما در انتخاب این خاطرات وسواس بیشتری نشان میدهد، چرا که ظرفیت حافظه محدود است. برای مثال، بیشتر افراد لحظاتی از مراسم ازدواج خود را به صورت تصویری در ذهن نگهداری میکنند یا حتی تصاویری از سوگواری و از دست دادن عزیزان در این آلبوم ذهنی وجود دارد.
علاوه بر خاطرات شخصی، ذهن انسان میتواند لحظات ملی یا تاریخی را نیز در آلبوم خود ثبت کند. این لحظات جمعی، که اغلب با احساسات شدید همراه هستند، به بخشی از حافظه مشترک یک ملت تبدیل میشوند. برای ایرانیها بازی فوتبال ایران و استرالیا در چارچوب مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸، یکی از این لحظات تاریخی است. این مسابقه که در ۸ آذر ۱۳۷۶ برگزار شد، با صعود تیم ملی ایران به جام جهانی پس از ۲۰ سال، به یکی از بهیادماندنیترین لحظات ورزشی و ملی تبدیل شد. بسیاری از ایرانیها آن روز را با جزئیات در ذهن دارند، زیرا خاطراتی از آن روز در آلبوم ذهنی آنها ثبت شده است. به عنوان نمونهای دیگر میتوان به حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اشاره کرد که برای مردم آمریکا و بسیاری از مردم جهان بهصورت خاطراتی عکسمانند در ذهن ذخیره شدهاند.
✅ تحلیل و تجویز راهبردی
رابرت شیلر در کتاب اقتصاد روایی با اشاره به تحقیقات روانشناختی میگوید: «مشخص شده است که خاطرات عکسمانند نه تنها با احساسات مربوط به رخداد مدنظر، بلکه با عوامل اجتماعی روانشناختی در ارتباط هستند. خاطراتی که در بردارندهی هویتی مشترک با دیگراناند یا با دیگران تکرار میشوند بیشتر احتمال دارد وضعیت عکسمانند پیدا کنند.»
برآیند این خاطرات خوش و تلخ، که همچون عکسهایی در ذهن ما نقش میبندند، شهودی از میزان رضایت ما از زندگیِ تاکنون ایجاد میکند. انسانها میتوانند بر اساس این خاطرات تصویری، روایتهایی درباره وضعیت اجتماعی جامعه خود بسازند که بر امیدها، ناامیدیها و تصمیمگیریهایشان تأثیرگذار است.
اما سوالی که باید پرسید این است که دهه شصتیها چند خاطره ملی در سطح بازی ایران و استرالیا دارند؟ برای نسلهای زد و آلفا (متولدین دهه هفتاد تا نود) چه خاطرات جمعی ملی ساختهایم که خوشایند بوده باشند؟
نظام حکمرانی باید در سطوح مختلف به دنبال خلق خاطرات جمعی خوشایند برای افراد جامعه باشد. آنچه این خاطرات را میسازد، لزوماً رویدادهای بزرگ نیست، بلکه توجه به جزئیات و ایجاد لحظات معنادار است. هر فرد، در هر جایگاه و مسئولیتی، میتواند نقشی در خلق این لحظات ایفا کند. به عنوان مثال رؤسای دانشگاه میتوانند با
برگزاری جشنهای بهیادماندنی برای جشن نوورودها و مراسم دانشآموختگی لحظاتی ماندگار برای دانشجویان بسازند. رؤسای سازمانها و شرکتها میتوانند با
برگزاری دورهمیهای کوچک و تقدیر از زحمات کارکنان و ایجاد لحظات انسانی و شاد کارکنان را به یک خانواده کاری تبدیل کنند.
اما وظایف دولتها در خلق خاطرات جمعی بسیار گستردهتر و پیچیدهتر است. آنها باید بتوانند لحظاتی بسازند که کل جامعه، فارغ از تفاوتهای قومی، سیاسی یا اجتماعی، در آن شریک شوند.
برگزاری جشنهای ملی فراگیر، تسهیل موفقیتهای ورزشی یا فرهنگی و تصمیمات امیدبخش و تحولآفرین که منجر به گشایشهای بینالمللی و رفع مشکلات اقتصادی شوند، میتوانند لحظات خوشایند و جمعی در ذهن مردم ثبت کنند.
دیدار با ایلان ماسک هم در همین بستر قابل تامل است. نسل زِد و آلفا به نمادهایی از پیشرفت و نوآوری نیاز دارند تا به آینده امیدوار باشند. حتی یک عکس از دیدار مسئولان با افرادی مانند ایلان ماسک، فرصتی برای ساختن خاطرات جمعی و الهامبخشی برای نسل جوان است.
تبری جستن از این فرصتها نهتنها امیدها را کمرنگ میکند، بلکه نشاندهنده فاصله عمیق مسئولان از نیازها و آرزوهای نسل جدید است.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary