#دموکراسی، مسیر زوال از دل تناقضات؟!
دموکراسی در معنای عام ناظر بر ساختار سیاسی و سازوکارهاییست که مشارکت عموم مردم در تعیین حیات اجتماعی و سرنوشت جمعیشان را تامین کنند. همین وجه رهاییبخش ایدهی دموکراسی، الهامبخش بسیاری از رویدادها و تحولات تاریخ جهان مدرن بوده است. بیگمان انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) مهمترین رویداد تاریخیای بود که تحقق ایدهی دموکراسی را شعار خود ساخت، که سرمشقی شد برای تحولات سیاسی بعدی در کشورهای دیگر .
اما در عمل، دموکراسی از همان بدو تولدش به ابزار سیادت سیاسی طبقهی بورژوا در نظام نوظهور سرمایهداری بدل شد. از آن زمان، دموکراسی بورژوایی ساختار و تمهید سیاسی قدرتمندی در دستان طبقات حاکم کشورها بهمنظور دورنگهداشتن کمهزینهی طبقات فرودست از قدرت بوده است. پس، بنا به ماهیت متناقض این دموکراسی، جای شگفتی نیست که به مرور زمان شکنندگیهای آن افزایش یابد.
در دهههای اخیر به موازات تشدید تضادها و بحرانهای نظام سرمایهداری، نارضایتیهای فزآیندهی عمومی بخشا در قالب رشد بیاعتمادی و بیباوری به نظام دموکراسی پدیدار شدهاند. چنان که حتی در این برنامهی تلویزیونی (دولتی) هم اذعان میشود که در جوامع غربی مردم هرچه بیشتر از الگوی سیاسی دموکراسی رویگردان میشوند. البته در این روند، زمین بازی برای پوپولیستهای راستگرای افراطی و جریانات توطئهاندیش هموارتر میشود. و این زنگخطریست برای نیروهای چپ ضدسرمایهداری. چون مشکل واقعی نه نفس دموکراسی، بلکه موانع ساختاریای است که سرمایهداری در برابر شکوفایی و تحقق آن ایجاد کرده است.
دموکراسیستیزی نهفقط منافاتی با تداوم استثمار و ستم و تبعیض و نابودی محیط زیست ندارد، بلکه راههای جدید و مهیبتری برای تداوم آنها میگشاید.
لینک در یوتیوب:
https://youtu.be/Y2oyFN3xjKYلینک در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/p/ChfN3fjAe1f/
#دموکراسی
#کاپیتالیزم
#نئو_لیبرالیسم
#لابیگری