بیو خاص 🖤🗿

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت، نمی برد خوابم

تو کیستی که من از هر موج تبسم تو
به سان قایق سرگشته، روی گردابم

چه آرزوی محالیست زیستن با تو
مرا همین بگذارند: یک سخن با تو ...

#فریدون_مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰

بیمی به دل ز مرگ ندارم که زندگی
جز زهرِ غم نريخت شرابی به جامِ من

گر من به تنگنایِ ملال آورِ حيات
آسوده يک نفس زده باشم حرامِ من

#فریدون_مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

‌

بیستون بود و تمنای دو دوست
آزمون بود و تماشای دو عشق ...

ڪار شیرین به جهان
عشق برانگیختن است
ڪار فرهاد برآوردن میل ِ دل ِ دوست ...

خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با ڪوه در آویختن است ...



#فریدون_مشیری
‌
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

برایت شعر مے گویم ڪه امشب شام مهتاب است




دمے با تو به سر بردن خودش آرامشے ناب است...

#فریدون_مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

‌


ای دل چنان بنال که آن ماه نازنین
آگه شود ز رنج من و عشق پاک من

با او بگو که مهر تو از دل نمی رود
هرچند بسته مرگ، کمر بر هلاک من

#فریدون_مشیری

‌‌۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

من با تو می‌نویسم و می‌خوانم
من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم
وز شوقِ این محال:
_که دستم به دست توست!_
من، جای راه رفتن،
پرواز می‌کنم! ‌

#فریدون_مشیری

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

      شبی
         پر ڪن
     از بوسه‌ها ساغرم...
  به نرمی بیا همچو جان در برم...
     تنم را بسوزان در آغوشِ خویش
              ڪه فردا نیابَند خاڪسترم...!!
‌
#فریدون_مشیری

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

ای عشق در آتش تو فریاد خوش است
هر کس که در آتش تو افتاد خوش است

بیداد خوش است از تو وز هستی ما
خاکسترکی سپرده بر باد خوش است

                    #فریدون_مشیری

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام ،

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام...

#فریدون_مشیری

‌ ‎‌‌۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

برایت شعر مے گویم ڪه امشب شام مهتاب است


دمے با تو به سر بردن خودش آرامشے ناب است...

#فریدون_مشیری

۰۰۰۰۰۰۰۰۰

شبی پر كن از بوسه ھا ساغرم
به نرمی بیا ھمچون جان در برم

تنم را بسوزان در آغوش خويشتن
فردا نیابند خاكسترم....

َ#فریدون_مشیری

#شبتون  ارام یاران با وفا
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

هنوزم چشمِ دل دنبال فرداست

هنـوزم سـینه لبـریز ازتـمنّاسـت


هنـوز این جـانِ بر لـب مانده‌ام را
در ایــن  بـی‌آرزویی،آرزوهـاست

#فریدون_مشیری

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

روی تو را و یاس و سحر را
کنار هم
هر روز دیده‌ام

با این سه تابناک دل و جان خویش را
سوی بهشت نور و طراوت کشیده‌ام ...

ای خوشتر از سپیده‌دم
ای خوبتر ز یاس؛
تا با منی چه کار به یاس و سپیده‌دم!


#فریدون_مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

با اشک جگر سوز ، دل سخت تو سفتم
خاک ره این کوچه به خار مژه رفتم


دل می تپد از شوق که امروز کجائی
شاید که دگرباره از این کوچه بیایی



#فریدون_مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

عمری به هر کوی و گذر، گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کرده‌ام، بنشین تماشایت کنم


الماسِ اشک شوق را، تاجی بـه گیسویت نَهم
گل‌های باغ شعر را، زیبِ سراپایت کنم



#فریدون مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

صدای من
به کسی می رسد در آن سویِ شب؟
بگو،که نبض کسی می زند در آن بالا؟
بگو،مگر تو بگویی،
در این رواقِ ملال،
کسی چو من به نمازِ شکایت اِستاده است؟
ستاره می سوزد،
ستاره می میرد...
#فریدون_مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

.


ای دل به کمال عشق
آراستمت
از هر چه به غیر عشق
پیراستمت
یک عمر اگر سوختم و
کاستمت
امروز چنان شدی که می‌خواستمت

#فریدون_مشیری

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

اے عشق تـو را دارم و داراے جهانم


هموارہ تـويے هرچہ تـو گويے و تـو خواهی

#فریدون_مشیری
‌    ‌‌‌۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

لبخند او، برآمدن آفتاب را
در پهنهء طلایی دریا
از مهر، می ستود.
در چشم من، ولیکن...
لبخند او برآمدن آفتاب بود! 


#فریدون_مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰

دختر صبح به دامان افق،
زلف بر چهره فرو ریخته بود

جلوهٔ خاطره‌انگیز سحر،
سایه ‌روشن به هم آمیخته بود

بوی جان‌پرور و افسونگر یاس
موجی از شوق بر انگیخته بود



#فریدون_مشیری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰