.
اخیرا کتاب " روایت سروش از سهراب: خوانشی از پروژۀ « طرحواره ای از عرفان مدرنِ» سروش دباغ"، نوشتۀ حمید احمدی در داخل کشور منتشر شده است. نویسندۀ محترم در این اثر که اخیرا آنرا خواندم، روایت خویش از کارکِ « طرحواره ای از عرفان مدرن/ سلوک اگزیستانسیل در روزگار کنونی» که بیش از 13 سال است بدان مشغولم و به قدر وسع دربارۀ آن خوانده، تامل کرده، نوشته و سخن گفته ام؛ صورتبندی کرده و با مخاطبان در میان نهاده است.
پیش از این، هادی طباطبایی در فصلی از کتاب « حدیث نواندیشان دینی» که کارهایم را مرور کرده، به « عرفان مدرنِ» نگارنده هم پرداخته و آنرا روایت کرده است. همچنین، حسین پورفرج و حسین جمالی پور در پاره ای از مقالات و مکتوبات خویش، برخی مفاهیمِ اگزیستانسیل و ستون های « عرفان مدرن» را به بحث گذاشته اند.
افزون بر این، سال گذشتۀ شمسی، کتاب « چشمان یک عبور: روایتی از سپهری پژوهیِ سروش دباغ»، به قلم و همت مهرداد مهرجو روانۀ بازار نشر گردید. علاوه بر این، طی چند ماه اخیر چهار جستار دربارۀ چند و چون سلوک اگزیستانسیل به روایت نگارنده با محوریت مفاهیم "تنهایی" و "رنج" توسط فرهاد مشکور منتشر شده است. چهار مکتوب فوق در کتاب در آستانۀ انتشارم « در کشاکش رنج و معنا» گنجانده شده و طی یکماه آینده منتشر می شود و پیش روی مخاطبان قرار می گیرد.
به سهم خود، از همۀ نویسندگان و محققِانِ عزیز که از سر لطف و عنایت به کارک های من پرداخته و سلوک فکری نویسنده و تطوّر آن طی قریب به پانزده سال گذشته را از منظر خود روایت کرده اند، صمیمانه سپاسگزارم. نیک می دانم که این آثار محققانه و متاملانه، به کار مخاطبان و علاقه مندان این حوزه می آید.
چنانکه در مقدمۀ کتاب « از خیام تا یالوم» آورده ام؛ زین پس بنا ندارم سپهری پژوهی درازدامنِ خود را که در آثار « در سپهر سپهری»، « فلسفه لاجوردی سپهری»، « حریم علقهای قربت»، « نبض خیس صبح»، « از سهروردی تا سپهری» و « از خیام تا یالوم» سربرآورده ؛ سپهری پژوهی هایی که با کارکِ « طرحواره ای از عرفان مدرن/ سلوک اگزیستانسیل در روزگار کنونی»، گره خورده و عجین گشته بود، ادامه دهم.
همچنان، به شرط حیات، کار و بار فکری و نوشتاری خود با محوریتِ مقوماتِ سلوک اگزیستانسیل در روزگار کنونی را پی می گیرم؛ اما با تمرکز بر آثار واحوالِ دیگر سالکان مدرن. کتاب « در کشاکش رنج و معنا» که ایستگاه بعدی این سفر اگزیستانسیل است و به زودی سر بر می آورد؛ بر دو سالک مدرن روسی، تولستوی و داستایفسکی متمرکز است و روایت گرِ ستونهایِ « معنای زندگی» و « رنج». « تا چه بازی رخ نماید..
روزگاری که در ابتدای جوانی با ولع بسیارو علاقۀ وافر « هشت کتاب»، « اطاق آبی» و « هنوز در سفرم» را می خواندم و به هر جایی سرک می کشیدم و آثار سپهری پژوهان را در مطالعه می گرفتم؛ اصلا گمان نمی کردم تا این میزان در کامِ سپهری کشیده شوم و در حال و هوای او دم زنم و این سالک مدرنِ کاشانی تا این میزان در ذهن و زبان و قلم من ریزش کند و در رقم خوردنِ سلوک فکری و نظام اندیشگی ام تا این میزان نقش ایفا کند. جهان، جهان شیفتگی هاست و مشحون از امور تصادقی و غیر مترقبه است؛ که « کس را وقوف نیست که انجام کار چیست». من و تو بسان پر کاهی در مصاف تندباد در تلاطم های زندگی، چوئن کشتی بی لنگر کژ و مژ و زیر و زبر می گردیم و به اینسو و آنسو کشیده می شویم و پیش می رویم تا روزی که بلیط خود را پس دهیم، صحنۀ تئاتر هستی را ترک کنیم و از قطار زندگی پیاده شویم و همنورد افقهای دور گردیم....:
https://www.instagram.com/p/DCSa_b6y7hT/?igsh=dG1wYXRkMWN4aDZ0