وقتی به آلبر کامو نگاه میکنیم، نویسندهای میبینیم که تا لحظهی آخر به دنبال هدفی متعالی بود، هدفی که "معنای زندگی" پربار این متفکر را به خود اختصاص داده بود: مخالفت با مجازات اعدام.
این مسئولیت از کجا بر دوش آلبر کامو سنگینی کرد؟ پدر او یک روز صبح به تماشای مجازات اعدام یک قاتل رفته بود، بعد از مراسم اعدام سریع به خانه برگشت و در حمام بالا آورد و تا پایان عمر از آن روز و آنچه دیده بود با کسی سخنی نگفت، اما آلبر کامو این تغیر حال پدر را دید و سالها بعد در نوشتههایش منعکس کرد، از جمله شرح دقیق آن در بیگانه و آدم اول و تاملاتی در باب گیوتین.
هر انسان ممکن است دغدغه و هدف و ایدهای داشته باشد نه برای نیاز طبیعی، نه برای کسب مال و شهرت، بلکه احتمالا برای دادن مفهومی به زندگیاش، کاری که مزد ندارد، اما باعث میشود بتوانیم خود را فردی دارای زندگی و دارای جایگاهی در تاریخ و اجتماع اطراف خود بدانیم. این تعریفی ساده از معنی زندگی است.
در کتاب "زندگیای که ارزش زیستن دارد" رابرت زارتسکی درباره آلبر کامو و معنای زندگیاش نوشته است. کتابی بسیار خواندنی و جذاب برای آنان که چند خط بالا چراغی در ذهنشان روشن کرده.