*کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است
از جواهرخانه خالی نگهبانی بس است"
گفته بودی صبر کن ایران گلستان می شود
وعده های برسر خرمن ، سخنرانی بس است
هرچه را آورده ام خوردی و آبی روی آن
سفره را دیگر نخور برخیز، مهمانی بس است
در مدار رونق و آسایشیم از هر طرف
اینهمه حال خوش و پول و فراوانی بس است
**جامه ی تزویر از باد غرور آبستن است*
پینه های مانده بر پهنای پیشانی بس است
تا به کی سجّاده شویی، پاک پاک است جیبمان
قحطی آب آمده کافر! مسلمانی بس است
عزمِ دزدی کرده ای در نیمه شب، محض خدا
شمع را با خود نبر بی شرم و پنهانی ، بس است...
#سمیه_صالحی*بیتی از شاعر فاضل نظری
**مصرعی از حافظ