🌍📚 باشگاه علوم انسانی 📚🌎

Channel
Logo of the Telegram channel 🌍📚 باشگاه علوم انسانی 📚🌎
@sociologycenterPromote
3.86K
subscribers
محلی برای ارائه آمار، اخبار، گفتاورد، متن‌، درسگفتار و کتب‌ حوزهٔ علوم انسانی. در این کانال همچنین منتخبی از موضوعات علوم طبیعی، هنر و تکنولوژی بررسی میشوند. یوتیوب: youtube.com/@AudiobookCity اینستاگرام: instagram.com/sociologycenter
🌍📚 باشگاه علوم انسانی 📚🌎
📺 مستند تمدن (Civilization) با #دوبله_فارسی پژوهش وسیع و گسترده‌ی کنت کلارک از تمدن انسانی یک واقعه برجسته‌ی تلویزیونی است در سال ۱۹۶۹ میلادی یک شبکه تلویزیونی دشوارترین و عظیم ترین سریال مستند خود را آغاز کرد. به مورخ برجسته هنر لرد کلارک ماموریت داده…
بی‌بی‌سی اخیراً پیغام «هشدار»ی را بر این مستند اضافه کرده که می‌گوید این سریال از لحاظ اروپامرکزی قابل اعتراض است. این مستند به این دلیل «مشکل‌آفرین» تعبیر شده است که «داستانی اروپایی» را می‌گوید و بر رنسانس و روشنگری تمرکز دارد. این مسئله مورد انتقاد جریان ووک (طرفداران نسبی‌گرایی فرهنگی) قرار گرفته است چرا که معتقدند مستند دیگر فرهنگ‌ها و همچنین زنان را نادیده گرفته است و دستاوردهای مردان را در یونان، روم، فرانسه، ایتالیا، آلمان و بریتانیا به نمایش گذاشته است!
📺 مستند تمدن (Civilization)

با #دوبله_فارسی

پژوهش وسیع و گسترده‌ی کنت کلارک از تمدن انسانی یک واقعه برجسته‌ی تلویزیونی است در سال ۱۹۶۹ میلادی یک شبکه تلویزیونی دشوارترین و عظیم ترین سریال مستند خود را آغاز کرد. به مورخ برجسته هنر لرد کلارک ماموریت داده شد تا تاریخ فرهنگ اروپا را بنویسد.

مراحل تهیه و تولید این مستند عظیم تقریبا دو سال طول کشید فیلمبرداری در ۱۳ کشور مختلف و در لوکیشن‌های متفاوت انجام شد.
روایت لرد کلارک وقایع مهم تاریخ بشری از قبیل: سقوط امپراطوری روم، انقلاب صنعتی و پس‌زمینه‌های آن با شرح جزئیات و بازیگران رویدادها را شامل می شود.

این اثر برجسته به عنوان یکی از بزرگترین موفقیت‌های برنامه های تلویزیونی و الگویی برای بیشمار برنامه های مستند دیگر مورد تجلیل کارشناسان بوده است.


#تمدن
#تاریخ
#مستند
#هنر

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
درس‌گفتارهای متن خوانی حقیقت و روش گادامر _ مهدی معین زاده
@PublicDiscourses
درسگفتارهای متن خوانی حقیقت و روش گادامر
9️⃣ جلسه به صورت کامل

🎙 دکتر #مهدی_معین‌زاده

کتاب « حقیقت و روش » در سال ۱۹۶۰ منتشر شد. فهم موضوع کلی و هدف کتاب دشوار و مناقشه‌برانگیز است. حتی از مقدمه گادامر بر چاپ دوم آلمانی مشخص است که مجبور توضیح بدهد موضع کتاب این موارد نبود. البته این ناشی از نقص و قصوری در نویسنده نیست، بلکه احتمالا عامدانه است. چون در اصل می‌خواهد نحوه‌ای از تفکر را پیش بکشد که این نحوه از تفکر با گفتن گزاره‌های روشن و بیّن در مسئله نمی‌سازد. در واقع یک مطلب است که در سطوح و برش‌های مختلف به شما ارائه می‌شود.

❗️ پیش از این درسگفتار متن‌خوانی هستی و زمان هایدگر از دکتر مهدی معین‌زاده در کانال منتشر شده است.


#فلسفه

🆔 @PublicDiscourses
🔊 📖 Reviewing the Introduction of "Truth and Method" by Hans-Georg Gadamer

⭐️ Deep Dive Conversation podcast

🔴 Watch on YouTube


#philosophy

🌍Humanities & Social Sciences📚
🧩 روشنفکران متقلب (اغلب چپ) که می‌خواهند پیام خودشان را به خورد خلق بدهند و چون آن پیام ممکن است مشکوک یا مردود باشد، می‌گذارندش داخل اثر هنری و قالب اثر را تبلیغ می‌کنند. شما می‌روید سراغ قالب، ولی محتوا، اثرِ خودش را زیرزیرکی می‌گذارد...


❗️ تخصص ادبی و هنری

دکتر #مرتضی_مردیها 
🆔 @mardihamorteza
🔡 ۸۰۰ کلمه
⌚️ میانگین زمان مطالعه: ۴ دقیقه


جهت مطالعه متن کامل این مقاله اینجا کلیک کرده یا INSTANT VIEW را در پایین پست لمس کنید.



#چپ
#فرهنگ
#مارکسیسم
#مارکسیسم_فرهنگی
#روشنفکری
#هنر
#انتقادی

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🧩 درس‌گفتار تفسیر «پدیدارشناسی روح» #هگل
به مناسبت دویستمین سال انتشار کتاب

نسخه ویدیویی کم‌حجم

🎙 دکتر #سیدجواد_طباطبایی


🔉 نسخه صوتی کم‌حجم



#فلسفه

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
🌍📚 باشگاه علوم انسانی 📚🌎
#گزیده‌های_عقل_در_تاریخ 1⃣ بخش نخست 📄 صفحات ۱-۴ پیش‌نویس نخست گونه‌های تاریخ‌نویسی «موضوع این درس تاریخ فلسفی جهان است. در اینجا کار ما باید بررسی تاریخ جهانی باشد. غرض ما این نیست که ملاحظاتی کلی از تاریخ استنتاج کنیم و آن‌ها را به یاری نمونه هایی از…
#گزیده‌های_عقل_در_تاریخ
2⃣ بخش دوم

📄 صفحات ۴-۶
پیش‌نویس نخست
گونه‌های تاریخ‌نویسی

بدینسان نویسندگان تاریخ‌های دست اول رویدادها و کارها و اوضاع همزمان خود را به شکل اثری تصویری برای(قوه)تصور(خواننده) در می‌آورند.
۱  از اینجا بر می‌آید که محتوای این تاریخ‌ها نمی‌تواند جامع باشد.
ماده اساسی آن‌ها چیزی است که در آن تجربه خاص مورخ و منافع واقعی افراد زنده صورت می بندد چیزی است که در محیط آن‌ها زنده و واقعی است.
نویسنده، اموری را وصف میکند که خود کم و بیش در آن‌ها شرکت داشته و کم و بیش آن‌ها را تجربه کرده است: (یعنی) دوره‌های زودگذر و چهره‌های انفرادی آدمیان و رویدادها آنچه باز می گوید تجربه ای است که خود حس کرده است. او تابلوی خود را با خطوطی مشخص و فارغ از تفکر(فلسفی)می‌کشد تا به نسل‌های پس از خود تصویری به روشنی همان چه از راه مشاهدات خویش یا از راه گزارش شاهدی دیگر دریافته است نشان دهد.
در این گونه تاریخ‌نویسی(زمینه)فرهنگی نویسنده و رویدادهایی که اثر او از آن‌ها فراهم می‌آید(یعنی)روح نویسنده و روح کارهایی که او روایت می‌کند یگانه و یکسان است. از این رو او به اندیشیدن درباره موضوع خود نیاز ندارد؛ زیرا خود در روح رویدادها زیست می کند و برخلاف آنچه در هر گونه اندیشیدنی رخ میدهد از رویدادها برتر نمی رود. این یگانگی روحی میان نویسنده و رویدادها به این معنی است که حتی اگر تاریخ‌نویس در گونه های تاریخ‌نویسی جامعه‌ای زیست کند که جامعه به طبقات تقسیم شده باشد و فرهنگ و اصول اخلاقی(هر فرد)، تابع طبقۀ او باشد تاریخ‌نویس باید به طبقه کشورداران و سرداران و کسانی از این گونه وابسته باشد که هدف‌ها و خواست‌ها و کارهایشان جزئی از جهان سیاسی موضوع گزارش اوست. روح رویدادها چون به کمال پرورش یافته باشد از خودآگاه میشود؛ یک جنبۀ اساسی زندگی و کار در چنین جامعه‌ای آگاهی آن از غایات و منافع و نیز اصول خویش است - و ویژگی دیگر روش آن در توجیه رفتار خویش در برابر دیگران و طرز تأثیرش بر روش تصور آنان برای برانگیختن اراده ایشان است.
در میان آدمیزادگان گفتار با کردار یکی است؛ بلکه گفتار، کرداری است مهم و مؤثر راست است که گاه کسانی چون دیگران از سخنشان برنجند، در دفاع از خود می‌گویند که "فقط سخنی گفته اند." اگر این داوری آنان درباره خویشتن درست باشد که گفتارشان جز حرف چیزی نبوده است بی‌گناهی آنان مسلم است؛ ولی در آن حال چنین گفتاری را باید سخنی یاوه دانست و مزیت سخن یاوه آن است که کسی گمان بدخواهی در حق گوینده آن نمی‌برد ولی سخنانی که اقوام با هم یا قوم دیگر می گویند یا سخنان کسانی که قومی را مخاطب خود قرار میدهند یا شهریاران، در حکم کردار است و به این عنوان یکی از موضوعات تاریخ، بویژه تاریخ باستان است.
پس تاریخ‌نویس با تفکر شخصی خود، این آگاهی را توضیح و تفسیر نمی‌کند بلکه باید افراد و ملت‌ها را آزاد گذارد تا آنچه می‌خواهند و آنچه را گمان می‌کنند که می‌خواهند خود بازگویند او نیازی ندارد که انگیزه ها [و احساس‌های] آنان را به نام خود توضیح دهد و در(قالب)آگاهی ویژه خود درآورد. او سخنان خود یا دیگران را در دهان آنان نمی‌گذارد؛ و هرچند گفته‌هایشان را خود پرورده باشد، محتوی(آن گفته‌ها)و فرهنگ و آگاهی او همان محتوی و آگاهی کسانی است که او از زبانشان سخن می گوید. بدینگونه در نوشته‌های توکودیدس سخنان پریکلس، پرفرهنگ ترین و اصیل‌ترین و گرانمایه‌ترین سیاستمدار و نیز گفته های سخنوران و فرستادگان و جز آنان را می‌یابیم.
این مردان در گفته‌های خود اندرزهای رایج در میان قومشان و شخصیت ویژه و آگاهی خود از اوضاع سیاسی و نیز طبیعت اخلاقی و معنوی و هدف‌های اساسی و آئین کار قوم خویش را آشکار نموده اند. تاریخ‌نویس چندان مجالی برای تفکر شخصی نداشته است و آنچه از زبان سخنوران می‌گوید(ترجمان)آگاهی یا وجدانی بیگانه از آنان نیست که به عاریت به آنان داده شده باشد بلکه فرهنگ و وجدان خودشان است. اگر بخواهیم گوهر تاریخ را بشناسیم و روح ملت‌ها را دریابیم و در آن و با آن زندگی کنیم، باید در نوشته‌های این مورخان به ژرفی بنگریم و در آن‌ها درنگ کنیم، و هیچکس نمی‌تواند در آن‌ها چندانکه باید درنگ کند زیرا تاریخ هر قوم یا حکومت در روایت آنان به گونه‌ای تازه و زنده و دست اول عرضه می‌شود. هر کس تنها بخواهد که از تاریخ لذت ببرد و هوای آن را در سر نداشته باشد که تاریخ‌نویس دانشمند شود، می‌تواند کم و بیش یکسره به آثار این نویسندگان بسنده کند.
ولی اینگونه تاریخ‌نویسان بر خلاف آنچه گمان می‌رود پرشماره نیستند. از هردوت، پدر، یعنی بنیانگذار تاریخ و به این عنوان بزرگترین تاریخ‌نویسان و از توکودیدس پیشتر نام بردم. ساده‌دلی این هر دو تن شگفت‌انگیز است.


#هگل
#تاریخ
#فلسفه_تاریخ

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
نگاهی به تئوری گیلسپی در ریشه‌های الهیاتی مدرنیته

❗️تِزِ غَصب

#زانیار_ابراهیمی

در شرح های لوویت، اشمیت و گیلسپی، مدرنیته تناقض هایی را به ارث می برد که از عهدة حل ورفع آنها برنمی آید. بنا بر تعبیر مشهور لوویت، مدرنیته یک چشم با ایمان می بیند و یک چشم با عقل: عقلِ یونانی-رومی و ایمانِ یهودی-مسیحی. این دو مؤلفة سنت را نمی توان با هم جمع کرد. به عبارتی نمی توان هم در آتن ساکن شد و هم در اورشلیم و باید میان آن دو دست به انتخاب زد. در شرح لوویت، نه می توان به چیز جدیدی قائل شد و نه می توان هر دو مؤلفه را با هم داشت. بنابراین مدرنیته حرامزاده ای اَحوَل است که دیدگانی مغشوش و تار دارد. مدرنیته دو آئین و نوموسِ آشتی ناپذیر را به ارث می برد. در شرح اشمیت، مدرنیته ای که می کوشد حاکم قدرقدرت را به جای خدای قدرقدرت بنشاند، در نهایت به بن بست می خورد، چون عقل روشنگری که می کوشد همه چیز را فراچنگ آورد، همواره با وضعی استثنایی روبرو می شود که از هنجارمندی آن فراتر می رود. به عبارت دیگر، مدرنیته ای که می کوشد مشروعیت خود را بر بداعت و تازگی استوار سازد، نمی تواند امر تازه و بدیع را که در هیئت امر استثنایی بر او ظهور می کند، هنجارمند سازد.

چنین است که عقل روشنگری همواره باید با تناقض سر کند. و دست آخر در شرح گیلسپی، مدرنیته تناقضی را به ارث می برد که در دوران مسیحی وجود دارد و وجودشناسی نومینالیستی آن را بر آفتاب می-افکند: تناقض بین ارادة مطلق خداوند و ارادة بشری. در این دوران، رستگاریْ مسئله است و اراده راه حل، اما آیا راه حل را باید در ارادة خداوند جست که از طریق لطف شامل حال انسان می شود، انسانی که بار گناه اصلی کمرش را خم کرده است، یا این راه حل را باید در ارادة انسان جستجو کرد، انسانی که به دلیل آزادیِ اراده از رحمت خداوند محروم شده و با توسل به همین آزادی باید به رستگاری دست یابد. این تناقض در مجادلة لوتر و اراسموس نمودار می شود که اولی به ارادة مطلق خداوند تکیه می زند و دیگری می کوشد جایی برای ارادة انسان بیابد. در شرح گیلسپی، چون مدرنیته نمی تواند خود را از وجودشناسی نومینالیستی رها سازد، در چنبرة موجودات باقی می ماند و می کوشد با حذف خداوند از سه پایة الهیاتیِ خدا، انسان و طبیعت، این مسئله را حل کند.

اما از عهدة حل مسئله برنمی آید و این تناقض در هیئت مجادلة هابز و دکارت دوباره آشکار می شود. هابز انسان را فاقد اراده و آزادی و موجودی تماماً طبیعی می داند و دکارت قائل به ساحتی الوهی نیز می شود تا بتواند آزادی و اراده را حفظ کند. نهایتاً این تناقض به روشن ترین وجهی در سومین قضیة جدلی الطرفین کانت برای سومین بار آفتابی می شود: تناقض قلمروهای آزادی و ضرورت، که هر دو را باید با هم داشت ولی این هر دو با هم آشتی ناپذیرند.

تقلیل مدرنیته به ریشه های الهیاتی، مدرنیته را دچار فروبستگی می کند و جهان شمولیتِ عقل مدرن را از آن می ستاند. در نظر لوویت، مدرنیته نه دوران یا اپوخه ای مستقل از دوران های باستان و مسیحی، بلکه زائده-ای است بر عناصر عقل و وحی. لوویت به اذعان خود، در باب آگاهی تاریخی غرب سخن می گوید و علاوه بر نفی جهان شمولیت این آگاهی، خود این آگاهی را نیز چیزی مغلوط و مغشوش می انگارد. اشمیت نیز به همین منوال مدرنیته را در مقام عصر خنثی سازی مردود می شمرد و عقل روشنگری را ناتوان از فراچنگ آوردنِ تمامیتِ واقعیت می داند. مدرنیته دگرآئین است و این آئین، یعنی الهیات یهودی-مسیحی، مختصِ زمینه و زمانة غربی است. حتی هانس بلومنبرگ، در مقام مدافع پرشور مدرنیته، این دوران را بدون مسیحیت «اندیشه ناپذیر»تلقی می کند. بنابراین برای اندیشیدن به مدرنیته، ناچار باید به مسیحیت اندیشید.

حتی بلومنبرگ نیز قائل به پیشرفتی از میتوس به لوگوس نیست و از از این حیث با طرفداران عقل جهان شمول روشنگری درمی افتد. بدین سان وقتی الهیات یهودی-مسیحی را مقدمة ضروری ظهور مدرنیته تلقی می کنیم، مدرنیته را فرومی بندیم و آن را تخته بندِ زمینه و زمانه ای می کنیم که ماهیتاً غربی است و نه جهان شمول. این فروبستگی مخصوصاً از آن رو خود را در مقام پیامد ناخواستة این مجادله (بویژه در نظر بلومنبرگ) آشکار می سازد که مدرنیته در مقام پیامد، نمی توان خود را از فرایندِ منتج به خود جدا کند و از این فرایند استقلال یابد. اگر مدرنیته را فروبسته و محلی و نه جهان شمول تلقی کنیم، ناگزیر باید به امتناعِ تکرار تجربة مدرنیته در زمینه ها و زمانه هایی گردن نهیم که فاقد این پیش زمینة الهیاتی هستند.


متن کامل این مقاله را می‌توانید در شماره چهاردهم سیاست‌نامه مطالعه کنید.



#الهیات_سیاسی
#مدرنیته

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖼 هنر نگارگری سبک اروپای سده‌های میانه
بازآفرینی آتش‌سوزی کلیسای نوتردام در ۱۵ اپریل ۲۰۱۹

برگرفته از اینستاگرام هنرمند فرانسوی


#هنر

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
کتاب صوتی عقل در تاریخ هگل
@PublicDiscourses
#کتاب_صوتی

📙 عقل در تاریخ

✍️ گئورگ ویلهلم فریدریش #هگل
📝 مترجم: #حمید_عنایت
🎙گوینده: سهیلا همتیان


#فلسفه
#تاریخ

🆔 @PublicDiscourses
🌍📚 باشگاه علوم انسانی 📚🌎
🧩 گزیده‌هایی از کتاب عقل در تاریخ (فلسفه تاریخ) نوشته‌ی گئورگ ویلهلم فریدریش #هگل، ترجمه‌ی #حمید_عنایت #فلسفه_تاریخ #تاریخ ‌🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
#گزیده‌های_عقل_در_تاریخ
1⃣ بخش نخست

📄 صفحات ۱-۴
پیش‌نویس نخست
گونه‌های تاریخ‌نویسی

«موضوع این درس تاریخ فلسفی جهان است. در اینجا کار ما باید بررسی تاریخ جهانی باشد. غرض ما این نیست که ملاحظاتی کلی از تاریخ استنتاج کنیم و آن‌ها را به یاری نمونه هایی از محتوای تاریخ توضیح دهیم، بلکه آن است که خود محتوای تاریخ جهانی را باز نماییم در اینجا به هیچ متنی نمیتوانم استناد کنم ولی در کتاب خود به نام "اصول فلسفه حق" از مطلب ۳۴۱ تا ۳۶۰(یعنی در بخش مربوط به نتیجه)، مفهوم این گونه تاریخ جهانی را دقیق تر شرح داده‌ام و اصول یا دوره‌هایی را که این پژوهش را از روی آن‌ها می‌توان بخش بندی کرد برشمرده‌ام. از این رو در آنجا می‌توانید دست کم عناصری را که تاریخ جهانی از آن فراهم می آید باز شناسید.
این پیشگفتار را به بیان تصوری [کلی و متعین] از تاریخ فلسفی جهان اختصاص خواهم داد و به این قصد می‌خواهم گونه های دیگر پژوهش در تاریخ را برای توصیف و بررسی و مقایسه کنم.
من در تاریخ‌نویسی سه شیوه می‌شناسم:
الف. تاریخ دست اول،
ب. تاریخ اندیشیده،
ج. تاریخ فلسفی،

(تاریخ دست اول)
(الف) مقصودم را از تاریخ دست اول می‌توانم با نام بردن از چندتن یعنی هردوت و توکودیدس(Thukydides) و دیگران روشن کنم اینان تاریخ نویسانی هستند که کارها و رویدادها و اوضاعی را وصف کرده‌اند که خود، آن‌ها را دیده اند و آزموده‌اند و در آن‌ها و روح آن‌ها شریک بوده اند و دربارهٔ این کارها و رویدادها گزارش نوشته‌اند و بدینگونه رویدادی بیرونی و دنیوی را به حوزه تصور معنوی گذار داده‌اند و آنچه را وجود صرف بوده است، به صورت امری معنوی و تصوری ساخته قوای آشکار و پنهان ذهن درآورده‌اند. شاعر نیز به همین روش ماده تأثرات خود را به شکل تصویر حسی در می.آورد. راست است که در آثار این تاریخ نویسان گزارش‌ها و روایت‌های دیگران را نیز میتوان یافت ولی این‌ها فقط به صورت مواد پراکنده و جزئی و تصادفی و ذهنی یافت می شوند.
شاعر، زبان مادری خویش را آماده در دسترس دارد و بسیاری از عناصر شعرش را به معرفتی که از راه تربیت به دست آورده وامدار است، ولی بیشترین بخش کار او از آن خود اوست؛ به همین سان تاریخ‌نویس اموری را که به گذشته مربوط است و در(یادآوری‌های)ذهنی و تصادفی (او) به شکل پراکنده وجود دارد و صرفاً به شکل خاطره‌ای گذران است، به صورت کلی یگانه سامان می‌دهد و آن را در معبد منموسین(Mnemosyne) باز می‌سپارد و جاودان می‌گرداند. چنین تاریخ‌نویسانی واقعیات گذشته را به زمینه‌ای بهتر و برتر از جهان‌سپنجی که رویدادگاه آن واقعیات است، منتقل می‌کنند و آن را به پهنهٔ جاودانگان بر می‌کشند، پهنه‌ای که قهرمانان در آن همچون در چمنزارهای بهشتی روزگاران باستان، آنچه را در زندگی خویش تنها یکبار کرده.اند، جاودانه خواهند کرد.
من افسانه‌ها و روایت‌ها و سرودهای عامیانه و به ویژه اشعار را بیرون از حیطه تاریخ دست اول میدانم زیرا این‌ها را روش‌های آشفته (وقایع نگاری) و در خور اقوامی میشمارم که آگاهی آنان هنوز آشفته است.
در این باره که میان یک قوم و آگاهی آن از تاریخ چه پیوندهایی هست، پس از این سخن خواهم گفت نه اقوام دارای آگاهی آشفته و نه تاریخ آشفته آن‌ها، هیچ یک را نمیتوان موضوع تاریخ فلسفی جهان قرار داد زیرا هدف این گونه تاریخ، شناخت مثال در تاریخ و دریافتن روح اقوامی است که از آئین یا اصل خویش آگاه شده‌اند و می‌دانند که چه هستند و چه باید می‌کنند.
بعدها فرق میان تاریخ (Historia) و تذکره (res gestae) را بازخواهیم نمود. تاریخ خاص و عینی هر قوم هنگامی آغاز می‌شود که به صورت تاریخ نوشته درآید تمدنی مانند تمدن سه هزار ساله هند که هنوز تاریخ خاص خود را ننوشته است از هیچگونه پیشرفته راستین برخوردار نیست.»


#هگل
#تاریخ
#فلسفه_تاریخ

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
🧩 گزیده‌هایی از کتاب عقل در تاریخ (فلسفه تاریخ) نوشته‌ی گئورگ ویلهلم فریدریش #هگل، ترجمه‌ی #حمید_عنایت

#فلسفه_تاریخ
#تاریخ

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
🧩 در جدیدترین پادکستی که به زبان انگلیسی با کمک هوش مصنوعی NotebookLM تهیه کردیم تلاش داشتیم نگاهی داشته باشیم به کتاب "سه رُم؛ مسکو، کنستانتینوپول و رُم" اثر راسل فریزر
با تمرکز بر مقدمه و پیشگفتار کتاب

نگاهی به روایت بیش از دو هزار سال "وراثت تمدنی" از رم تا مسکو 

تئوری که بحث و تفاسیر خاص خودش را در شاخه الهیات سیاسی نزد چهرهای مختلفی چون فوگلین، دوگین و... داشته و کمتر به زبان فارسی از آن ترجمه و روایت شده.

هوش مصنوعی روز به روز درحال توسعه است و یکی از استفاده‌های مفید از آن می‌تواند عامه‌فهم کردن متون ثقیل و پیچیده تاریخی، فلسفی، مذهبی، ادبی، علمی و... باشد که پیش از این توسط پژوهشگران به جهت پیچیدگی کار بایگانی یا فراموش شده‌اند.


#تاریخ
#الهیات_سیاسی

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
🧩 در باب شهریار منجی اثر مائوریتزیو ویرولی

❗️نزاع دانشور و فیلسوف

#علی_رزاقی

شهریار منجی مقاله‌ی گسترش‌یافته‌ای است که مائوریتزیو ویرولی به افتخار پانصدمین سالگرد انتشارِ رساله‌ی دوران‌ساز نیکولو ماکیاولی، شهریار نوشت و در آن کوشید تا معنای مشهورترین اثر این فیلسوف بدنام را به زعم خویش برای خوانندگان روشن سازد. به گمانم این نخستین اثری است که در شرح شهریار تاکنون به زبان فارسی منتشر شده است، از این حیث انتشار این کتاب رویدادی مهم در فضای فکری اندیشه‌ی سیاسی ایران محسوب می‌شود، مضاف بر اینکه ترجمه‌ی دقیق و مانند همیشه سلیسِ زانیار ابراهیمی نیز نقطه‌ی قوتی برای چاپ فارسی آن به حساب می‌آید. در این یادداشت می‌کوشم تا نابسندگی نگاه دانشورانه به متن یک فیلسوف بزرگ را نشان داده و توضیح دهم که چرا تلاش برای تسطیح ایده‌های مختلف موجود در یک متن بزرگ در نهایت به فهمی محدود راه برده و کثیری از امکانات درخشان موجود در متن فیلسوف را در نطفه خفه خواهد کرد.

ارجاعات مستقیم ویرولی به شهریار در فصل نخست این کتاب، «شهریار به مثابه منجی» متمرکز است. این فصل هسته‌ی مرکزی استدلال وی را دربرمی‌گیرد. وی در این فصل به اتکای شواهدی از متن شهریار و نیز سایر منابع نشان می‌دهد که ماکیاولی به دنبال برانگیختن یک منجی بود. او میهن‌پرستی ایتالیایی بود که سودای رهایی سرزمین پدری را در سر می‌پروراند. سیر استدلال ویرولی در این فصل نشان‌دهنده‌ی این امر است که ماکیاولی خواهان تغییراتی عظیم در والاترین سطوح سیاسی ایتالیا بود. او منجی‌ای را در ذهن داشت که حتی از نام‌آورترین بازیگران سیاسی آن روزگار نیز بزرگ‌تر باشد، بزرگ‌تر از فردیناند آراگون؛ منجی ماکیاولی باید شخصیتی مشابه موسی، کوروش، رومولوس و تسئوس داشته باشد.

ایده‌ی یک منجی در قامت شخصیتی منفرد که بتواند ملتی را به رهایی برساند به‌نظر رؤیاپردازانه می‌آید به همین دلیل ویرولی در فصل دوم کتاب به این نکته می‌پردازد که این ایده در تضاد با رئالیسم ماکیاولی نیست. او استدلال می‌کندکه ماکیاولی رئالیستی است که تخیل می‌کند، منظور ویرولی این است که جهان سیاسی ماکیاولی از اساس با امر موجود متفاوت است اما کماکان درون مرزهای امر ممکن قرار دارد. با اتکا بر قدرت نظامی درست و ایده‌های قدرتمند می‌توان واقعیت سیاسی را از اساس تغییر داد.

ویرولی مدعای اصلی خود را به نحو قانع‌کننده‌ای صورت‌بندی می‌کند مدعایی که در آن ماکیاولی به یک پارتیزان سیاسی هر چند در ابعادی غول‌آسا فروکاسته شده است. اما بیایید به این نکته فکر کنیم که اگر ماکیاولی سودای به مراتب عظیم‌تری در سر داشت چه؟ ماکیاولی در گفتارها اشاره می‌کند که علاقه‌ی او به اثرگذاری بر تغییرات سیاسی محدود به ایتالیا نمی‌شود و او خواهان شیوه‌ها و نظم‌های جدیدی است زیرا همواره تمنای چیزهایی را داشته است که به سود همگان باشند. اما چه کسی می‌تواند منجی ماکیاولی محسوب شود؟  غرض از این اشارات کوتاه نشان دادن دشواری دوختن لباس تنگ سیاست بر تن یکی از درخشان‌ترین اذهان تاریخ است. شهریار منجی اثری‌ست که در حوزه‌ی دانشوری و برای دانشجویان «پرتلاش» علوم سیاسی در آکادمی بسیار سودمند است. اما دانشجوی «جدی» قطعاً به دنبال چیزی فراتر خواهد رفت و ماکیاولی نیز برای او حرف‌های زیادی برای گفتن خواهد داشت.

متن کامل این مقاله را می‌توانید در شماره سیزدهم مجله سیاست‌نامه مطالعه کنید.


#فلسفه_سیاسی
#ماکیاولی

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Foundations of the West | Official Trailer

🎙 Dr. #Jordan_Peterson

🟡 Video quality: 480p


Watch Foundations of the West on DailyWire+: https://bit.ly/3ABnIgR

Uncover the origins of our civilization. See how each ancient city–Jerusalem, Athens, and Rome–the three mighty pillars of the West, made an enduring impact that continues to stand the test of time.



#History
#Civilization

🌍Humanities & Social Sciences📚
Telegram Center
Telegram Center
Channel