🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۳ از ۳)
محمدجواد میری
▫️و نتیجهگیری توئیت:
«دیدید سیاستگذاران جمهوری اسلامی باز هم یک امر ساده را نفهمیدند و حتی تاریخ را تورق نکرده بودند؟»!
که شیرینترین استنتاج بر اساس دو مقدمهی پیشگفته است. با روشی که شما دارید، بی هیچ سند و مدرکی -و شاید با شمّی عالمانه- فهمیدهاید تصویب این روز متناسب با آغاز روزهای گرما و شلحجابی بوده؛ اما طرف مقابل هرچه سند بیاورد، روششناسیاش آن قدر مشکل دارد که حکمش از پیش روشن است. سه باره میپرسم. آن روز مناسب معقول برای این نامگذاری که لابد از نظر شما در فصل پاییز و زمستان هم بوده و پسند طبع تصویبکنندگان نیفتاده و بهجای آن ۲۱ تیر در فصل شلحجابی علَم شده، کدام روز است؟ و روششناسی شما برای تحلیل چنین انگیزهای در تصویبکنندگان چه سندی دارد جز هماهنگ بودن با تئوریها و مفروضات ایدئولوژیک شما؟ سند و مدرک کجاست؟
▫️اما دعوی دیگر شما، این است که واقعهی گوهرشاد را بیخودی #قیام نخوانیم.
اصرار ندارم شما قیام بخوانیدش اما برای اطلاع همگانیتر باید عرض کنم آن بعضیها که معتقدند این واقعه یک قیام بوده، یک سلسله شاهد و راوی و تحلیلگر در دهههای مختلفاند. از نواب صفوی که حتماً از نظر شما ناظر بیطرفی نیست نقل نمیکنم که هم در سخنانش این قیام را در راه دین و «ناموس» توصیف میکند و هم در بازجوییهایش، مصداق «جهاد ابتدائی» را عمل آیتالله قمی و آیتالله سیدیونس اردبیلی در ماجرای گوهرشاد میداند.
اگر کسی فیلمهای راویان سالخوردهای که لینکش را پیشنهاد داده بودم دیده باشد، متوجه میشود آنان در دل انواع روایتهای تلخ و شیرین و دقیق یا مبهمشان، هنوز کلیدواژهی «جنگ مسجد» و «قیام مسجد» را از آن سالها به یاد دارند و از آن استفاده میکنند. شما که در مردمنگاری سررشته دارید، میتوانید سری به مشهد و فریمان و روستاهای اطراف آن بزنید و با عدهای از معمرین این مناطق گفتوگو کنید تا دریابید تعبیر «قیام» برساختهی جمهوری اسلامی است یا نامی است که از همان زمان پهلوی اول باب بوده.
باز هم از توصیفات مرحوم فقیه سبزواری در سال ۱۳۴۰ استفاده میکنم که ذهنیت عمومی آن روز را چنین معرفی میکند: مضطرب و لاینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم «جهاد» دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود.
همچین اگر کمی در مراجع و اسناد کتاب سینا واحد غور کنیم میبینیم که حتی ذهنیت کسروی در کتاب «خواهران و دختران ما» (ص 5، چاپ 1323) با تمام غلطهای تاریخیاش، دو چیز است: دعوا بر سر حجاب بود و ماجرا با «ایستادگی» علمای مشهد شکل گرفت.
اما شاید از همهی اینها معتبرتر برای منتقدان روایت رسمی امروز، روایتی از دل دولت پهلوی باشد، آن جا که سیدمحسن محلاتی صدرالاشرف وزیر دادگستری رضاشاه هم در خاطراتش از واقعهی مورد نظر شما به «انقلاب مشهد» تعبیر میکند.
▫️بگذریم. هدف از همهی این حرفها نه بستن باب بحث علمی است و نه اقناع شما. سخن این جاست که حق ندارید با روپوش سفید پژوهشیتان دیگران را تحقیر کنید و حرفشان را خزعبل تصویر کنید، فقط چون سخنشان و استنادات فراوان تاریخی و نظریشان، منطبق با مفروضات و معطوف به نتایج دلبخواه شما نیست. خواستم بدانیم نگاه عاقل اندر سفیه و موضع محکم شما که از تقریرهای سادهسازیشده از طرف مقابلتان شروع و به امثال آن توئیت یا جملات قصار و معترضه در یادداشت بعدی منتهی میشود، مستظهر به مسلمات و بیّنات علمی است یا متأثر از قضاوت جهتدار ایدئولوژیک؟
یا حق
محمدجواد میری
۲۴ تیر ۱۳۹۹
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry