مقدمه بیانیه
"خط مشى سوسیالیسم كارگرى پس از خیزش دیماه ٩٦"
خيزش توده ای ديماه ٩٦ به دو دهه سيطره گفتمان اصلاح طلبی بر فضای سياسی ايران پايان داد و چهل سال بعد از انقلاب بهمن، مجددا افق انقلاب را در ايران نمايان ساخت. از زاويه منفعت کارگران و مردم آزاديخواه ايران سئوال اساسی بر سر ماهيت نظام جايگزين با نظام سرمايه داری رژيم اسلامی است.
مطابق تجربه انقلاب ٥٧ تنها دو راه در مقابل کارگران و مردم ايران قرار دارد: يا نيروهای سياسی مدافع صاحبان سرمايه و صنايع، مستقل از نامی که بر خود دارند، موفق ميشوند علت تمام بلايايی که مردم در اين چهل سال متحمل شده اند را تحت عناوينی مانند "ناسازگاری ذاتی اقتصاد مدرن با دولت پيشامدرن اسلامی"، حاکميت اسلام معرفی کنند تا نظام جانشين يک مدل حکومت سرمايه داری از نوع سکولار و لائيک گردد و مانند انقلاب ٥٧ کارگران بازندگان اصلی اين تحولات شوند. و يا اينکه جنبش کارگری با تشکلهای توده ای و حزبی خود بعنوان يک نيروی ميليونی مستقل وارد عرصه سياسی ميشود و با خواست "نان، کار، آزادی، حکومت کارگری" اکثريت مردم ايران را متحد می کند تا آزادی و رفاه مردم تضمين گردد.
سرنوشت كارگران و مردم ايران به مقابله اين دو راه حل و دست بالا يافتن آلترناتيوهاى هر يك از اين دو گره خورده است. تقابل اين دو راه حل، عرصه سياسی ايران را قطبی می کند و درك مكان و اهميت طبقاتى اختلاف اين دو و سرنوشتی که هر يک برای مردم ايران رقم ميزنند، حلقه اصلی فهم ديناميزم انقلاب ايران و آينده آن است.
کارکرد سرمايه داری ايران بر نيروی کار ارزان متکی است و چون قادر به تامين "نان" برای مردم ايران نيست لاجرم نيازمند رژيمی است که "آزادی" بيان، اعتصاب، تجمع و تشکل کارگران و زحمتکشان برای کسب "نان" را سرکوب کند. هيچ نظام جايگزين رژيم اسلامی که بر حفظ و دفاع از منافع صاحبان سرمايه و صنايع متکی باشد، چه نوع سلطنتی و چه جمهوری سکولار و انسانی قادر نيستند مطالبات اقتصادی کارگران و توده دهها ميليونی مردم زحمتکش را برآورده کنند و همگی ناچارند آزادی های سياسی را نيز سرکوب کنند. به اين اعتبار تمام ملل تحت ستم در ايران، جنبشهای زنان، دانشجويی که مطالباتشان در نظامی که "نان و کار و آزادی" را تضمين کند، برآورده ميشود، بطور عينی متحد جنبش کارگری در انقلاب عليه رژيم اسلامی هستند.
استراتژی سوسياليست های کارگری برای برپايی نظامی که آزادی و رفاه مردم ايران را تضمين کند، مبارزه برای اتحاد جنبشهای زنان، دانشجويی و رفع ستم ملی با جنبش طبقه کارگر حول "نان، کار، آزادی" بعنوان محور اتحاد و بسيج دهها ميليون مردم ايران برای انقلاب عليه رژيم حاکم و جايگزينی آن با "حکومت کارگری" است.
تحقق اين استراتژی در گرو مبارزه برای رفع موانع ايجاد تشکلهای توده ای و حزبی طبقه کارگر برای ورود سراسری جنبش کارگری به عرصه مبارزات اقتصادی، اجتماعی و سياسی است. و همچنين در گرو مبارزه برای کنار زدن موانع اتحاد و ايجاد تشکل جنبشهای زنان، دانشجويی و رفع ستم ملی بمنظور تامين رهبری کارگری سوسياليستی بر اين جنبشها و ترغيب و تشويق آنها به اتحاد با جنبش کارگری است. وجود حزب سياسی کارگران در اين شرايط بحرانی بسيار ضروری است و می تواند نقش تعيين کننده ای در آينده سياسی ايران داشته باشد. ايجاد اين حزب، يعنی حزبی که در عمل بتواند مبارزات طبقه کارگر را هدايت کند، در همين پروسه متحقق ميشود. در شرايط کنونی تنها با اين استراتژی است که سوسياليسم کارگران امکان می يابد به يک پديده توده ای و اجتماعی تبديل گردد.
برای پياده کردن استراتژی سوسياليسم کارگری تحليل و بررسی دائمی جنبش های کارگری، زنان، دانشجويی و رفع ستم ملی ضروری است تا موانع تشکل و اتحاد آنها مشخص و کنار زده شود.
#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#پیش_بسوی_اعتصابات_سراسری
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری
@Skaregari