سعدی، متجدد معتدل
#سعدی_شناسی (3)
#روایت_شمیسانویسنده: دکتر سیروس
شمیسااشاره: گفتمان سنت یا تجدد به مفهوم امروزی در اعصار قدیم رایج نبود. در اعصار قدیم معمولا در عین حفظ سنت، نوآوریهایی هم میکردند. این نوآوریها مخصوصا در ادبیات بیشتر ناظر به «محتوا» بود؛ حال آنکه در عصر جدید بیشتر ناظر به «فرم» است یا به نحوی با تغییر فرم هم همراه است. بر این اساس باید سعدی را متجددی دانست که با حفظ اعتدال بیشتر در زمینه معنی و گاهی البته فرم دست به نوآوریهایی زده است. آنچه در پی میآید، شواهد و دلایلی است مبنی بر این امر و گفتنی است که این نوشتار پیشتر در دفتر هجدهم «سعدیشناسی» به چاپ رسیده است.
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اطلاعات؛ (تاریخ 19 خرداد 94)
گفتمان سنت یا تجدد به مفهوم امروزی در اعصار قدیم رایج نبود. توضیح اینکه در عصر جدید مدرنیسم غالباً با نفی سنت همراه است؛ اما در اعصار قدیم معمولا در عین حفظ سنت، نوآوریهایی هم میکردند. این نوآوریها مخصوصاً در ادبیات بیشتر ناظر به محتوا بود؛ حال آنکه در عصر جدید بیشتر ناظر به فرم است یا به نحوی با تغییر فرم هم همراه است. تجدد امروزیها تند و تیز است؛ حال آنکه قدما روشی معتدل داشتند. با توجه به این مقدمه کوتاه، باید سعدی را متجددی دانست که با حفظ اعتدال بیشتر در زمینة معنی و گاهی البته فرم دست به نوآوریهایی زده است. به چند مورد از این نوآوریهای او با توجه به تاریخ عصر او و قبل از او اشاره میشود.
نثر معتدل گلستان
۱ـ در نثر به جای اینکه روش فضلای دورة خود و ماقبل خود را که مقاماتنویسی و سجعپردازی و نثر مصنوع و متکلف بود، ادامه دهد، در «گلستان» نثری معتدل را ابداع کرد که به قول شادروان بهار در «سبکشناسی»، ناظر به نثر ساده و موجز خواجه عبداللهانصاری و نثر متکلف حمیدالدین بلخی در«مقامات حمیدی» است. حکایات گلستان برخلاف مقامات حمیدی، کوتاه و ساده است، از سوی دیگر مثل«مناجات» خواجه عبدالله فقط گزارههای اخلاقی و عرفانی نیست. سعدی حتی در سجعپردازی هم جانب اعتدال را رعایت کرد و از برخی از اشارات او پیداست که معتقد بود در نثر فنی مسجع، معنی فدای لفظ شده است؛ چنان که در گلستان گوید:
هان تا سپهر نیفگنی از حمله فصیح
کو را جز این مبالغه مستعار نیست
دین ورز و معرفت که سخندان سجعگوی
بر در سلاح دارد و کس در حصار نیست
(سعدی،۱۳۷۴: ۱۶۸)
همین روش بیاعتنایی به اظهار فضل و فضلفروشی و ایراد تلمیحات و اشارات نادر علمی و نجومی و طبی و امثال اینها را علاوه بر نثر، در شعر هم دارد. توضیح اینکه شعر قرن ششم یا عهد سلجوقی مثلا شعر خاقانی و نظامی و انوری و امثال آنان، شعری فاضلانه است که بر آنها شروح متعدد نوشتهاند؛ اما شعر سعدی در عین احتوا به مبانی فصاحت و بلاغت، شعری ساده و به اصطلاح سهل و ممتنع است. آنجا که به انوری توجه میکند، قصاید او را نادیده میگیرد و غزل و قطعات او را که ساده و روان است، در مد نظر دارد.
بدیهی است که سعدی با آن پایه و مایهای که در ادبیت و عربیت داشت، اگر میخواست به شیوه فضلای قبل از خود به شعر و نثر فنی بپردازد، گوی سبقت را از همگان میربود.
در همان عصر او همشهریاش «وصّاف» در تاریخ خود افراط را از حد گذرانده بود. سادگی شعر سعدی در عصری که همگی به دنبال اظهار فضل و تصنع بودند، در همان زمان خود سعدی مورد توجه قرار گرفت. مجد همگر گوید:
از سعدی مشهورسخن، شعر روان جوی
کو کعبه فضل است و دلش چشمه زمزم
(مجد همگر، ۱۳۷۵: ۳۰۶)
در اینجا واو، واو حالیه است، یعنی با آنکه کعبه فضل است، دلش مثل چشمه زمزم است که اشاره به روانی شعر سعدی است. سیفالدین فرغانی در مدح سعدی میگوید:
حدیث شعر من گفتن به پیش طبع چون آبت
به آتشگاه زردشت است خاکستر فرستادن
(سیف فرغانی، ۱۳۶۴: ۱۱۱)