قرار بود بعد فرودگاه فیلم رقصیدن بزارم که ریلزم قشنگ بشه ،ولی خدا جور دیگه ای برنامه داشت که مستقیم از فرودگاه بهم گفتن فامیلی ازت فوت شده جشن کنسله،بعدشم همونو مستقیم رفتم بیمارستان چونکه بابام حالش بد شده بود و دو هفته بیمارستانای اراک و تهران بستری بود و پروازمو هم از دست دادم ،برگشتیم به خونمون و مرخص شدیم که فهمیدیم پسر دایی بابام فوت شده (همون فیلم ختم) تا اومدیم برگردیم شهر خودمون باز دیدیم دزد زده به خونمون 🙂 قشنگ شیش کیلو وزنم کم شد تو این حجم فشار روحی روانی .
خداروشکر همین که زنده ام کافیه ،جشن پیشکشت
+فیلمای هندی هم انقد اتفاق توی این بازه کم رو نمیتونه حضم کنه
@sirnews2