View in Telegram
💦 دیدگاه پولی میلتون فریدمن: دولتگرا و تورم گرا 🙏 @Signal99 🤔میلتون فریدمن به شدت متأثر از فیشر «اقتصاددان دولت در دهه های 1900 تا 1920» بود: در مقالهٔ «چرخه تجاری، رقص دلار» که فیشر در 1923 منتشر کرد چرخه تجاری صرفا یک «رقص» یا به بیانی دیگر، مجموعه‌ای اساسا تصادفی و بدون ارتباط علّی از بالا و پایین رفتن «سطح قیمت‌ها» تلقی می‌شود. خلاصه اینکه چرخه تجاری، تغییرات تصادفی و غیر‌ضروری در سطح کلی قیمت‌ها است؛ بنابراین از آنجا که بازار آزاد، به این «رقص» تصادفی پر و بال می‌دهد، راه رفع چرخه تجاری آن است که دولت تدابیری را برای تثبیت سطح قیمت‌ها و حفظ آن در مقداری ثابت اتخاذ کند 🤔چرا تصور می‌شود که یک سطح پایدار قیمتی، ایده‌ای اخلاقی است که حتی باید با استفاده از قوه قهریه دولت بدان دست یافت؟ این هدف خیالبافانه و دون‌کیشوت‌وار برای دستیابی به سطح پایدار قیمتی، در مقابل دیدگاه اقتصادی حاکم در قرن نوزده - و مکتب اتریشی متعاقب آن - قرار دارد. آنها [اتریشی‌ها و اقتصاددانان قرن نوزده،م] نتایج کاپیتالیسم لسه‌فر و بازار آزاد را در ایجاد سطحی از قیمت‌ها که دائما در حال کاهش است، با آغوش باز پذیرا شدند، چرا که بهره‌وری و عرضه کالا‌ها، بدون دخالت دولت همواره افزایش یافته و به کاهش قیمت‌ها منجر می‌شود. از این رو، قیمت‌ها در نیمه اول قرن نوزده - «انقلاب صنعتی» - دائما رو به کاهش داشت و به این ترتیب، نرخ‌های واقعی دستمزد را حتی بدون افزایش اندازه پولی آنها بالا می‌برد. می‌توان دید که این کاهش پیوسته قیمت‌ها - مثلا کاهش قیمت تلویزیون از ۲۰۰۰ دلار در آغاز عرضه آن به بازار به نزدیک به ۱۰۰ دلار برای دستگاه‌های بسیار بهتر کنونی - از طریق بالا بردن استاندارد‌های زندگی برای تمام مصرف‌کنندگان منفعت‌آور بوده است و این اتفاق در دوره‌ای از تورمی که چهار‌نعل به پیش می‌رانده، رخ داده است. 🤔فیشر و فدرال‌رزرو به هشدار‌های اقتصاددانان غیر‌ارتدوکسی مانند لودویگ فن میزس و پارکر ویلیس در دهه ۱۹۲۰ مبنی بر آنکه تورم نامناسب اعتبارات بانکی به سقوط گریز‌ناپذیر اقتصادی منجر خواهد شد، اعتنا نکردند. بنیامین استرانگ رئیس وقت فدرال رزرو که یقینا ویران‌کننده‌ترین تاثیر را بر اقتصاد دهه ۱۹۲۰ به جا گذاشته، دقیقا به خاطر تثبیت تورم و سطح قیمت‌ها در طول این دهه از سوی فریدمن تکریم شده است.در حقیقت، فریدمن رکود سال ۱۹۲۹ را نه به رونق تورمی پیش از آن، بلکه به ناکامی فدرال‌رزرو در دوره بعد از استرانگ در افزایش کافی عرضه پول، قبل و بعد از رکود نسبت می‌دهد. 🤔در حالی که اتریشی‌ها معتقدند که انبساط پولی استرانگ، سقوط سال ۱۹۲۹ را اجتناب‌ناپذیر کرد، فیشر و فریدمن اعتقاد دارند که همه آنچه فدرال‌رزرو باید انجام می‌داد، این بود که پول بیشتری را برای جبران هر گونه رکود به اقتصاد تزریق کند. شیکاگویی‌ها با این اعتقاد که هیچ رابطه علّی از رونق به رکود وجود ندارد و با باور به نظریه ساده‌انگارانه «رقص دلار»، صرفا خواهان آنند که دولت این رقص را کنترل کرده و مشخصا عرضه پول را برای جبران رکود افزایش دهد: افزایش عرضه پول از جانب فدرال‌رزرو و انجام مخارج کسری بودجه و اجرای پروژه‌های بزرگ عمومی از سوی دولت فدرال. 🤔خلاصه کلام اینکه فیشر و مکتب شیکاگو در طول دهه ۱۹۳۰ «کینزی‌های پیشا‌کینزی» بودند و به این دلیل - به درستی - بسیار رادیکال و سوسیالیست تلقی می‌شدند. ممکن است عده‌ای به اعتراض بگویند که میلتون فریدمن اعتقاد چندانی به سیاست‌های پولی و مالی تعدیل‌کننده، مانند افزایش «خودکار» ۴-۳ درصدی حجم پول در سال از سوی فدرال‌رزرو ندارد، اما این تغییر در باور‌های شیکاگویی‌های قدیمی‌تر، تغییری کاملا تکنیکی است و از درک این نکته توسط فریدمن ناشی می‌شود که دخالت‌های روزانه و کوتاه‌مدت فدرال‌رزرو از شکاف‌های زمانی گریز‌ناپذیری رنج خواهد برد و از این رو لاجرم به جای اصلاح چرخه، بر وخامت آن خواهد افزود، اما باید قبول کرد که سیاست خودکار تورمی فریدمن، صرفا بخشی از تلاش او برای دستیابی به همان هدف قدیمی فیشری-شیکاگویی، یعنی تثبیت سطح قیمت‌ها - و در این مورد، تثبیت آن در بلند‌مدت - است. بنابراین میلتون فریدمن، کاملا و مطلقا یک تورم‌گرا-دولت‌گرا است، ولو اینکه در قیاس با بیشتر کینزی‌ها، تورم‌گرایی متعادل‌تر و میانه‌رو‌تر به شمار می‌رود، اما این نکته حقیقتا چندان مایه تسلی نیست و فریدمن را در جایگاه اقتصاددانی طرفدار بازار آزاد در این عرصه حیاتی نمی‌نشاند." ✏️مورای روتبارد/ محسن رنجبر کانال سیگنال 🙏 @Signal99
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily