View in Telegram
نگرانی‌های آمریکا از چین یا دلایل سدگذاری جهانی چین بخش سوّم همزمان، نهادهای رسمی و دیپلماسی عمومی آمریکا با سیاستمداران و رهبران جوان این جغرافیا کار می‌کنند؛ استراتژی خود را برای افزایش رفاه مردم منطقه دارند و پروژه‌های مختلف از سوی سازمان ویژه آمریکایی DFC تأمین مالی می‌شود؛ اقداماتی را برای توسعه پایدار در دست دارند که عناصر مهم آن پاکیزگی اقیانوس و بهداشت جمعیت است. یعنی، استراتژی آمریکا تمام کشورهای این جغرافیا را در بر می‌گیرد و خواستار همکاری‌های همه طرف‌ها با یکدیگر است. به نظر پژوهشگران آمریکایی در این حوزه کشورها نباید در دوراهی انتخاب قرار گیرند و به هیچ طرفی وابسته نباشند. از این رو، اقدامات در دست اجرای چین برای گسترش نفوذ خود در این جغرافیا با استراتژی آمریکا مطابقت ندارد، زیرا می‌تواند توازن موجود را از بین ببرد. دوم، نگرانی از گسترش نیروهای دریایی پکن به نظر پژوهشگران آمریکایی چین در تاریخ ۵۰۰۰ ساله خود بیشتر قدرت خاکی (زمینی) بود، امروز به قدرت دریایی تبدیل شده است. در سال‌های اخیر نیروهای دریایی خود را گسترش می‌دهد و جزایر مصنوعی را در صخره‌های دریاهای اطراف خود ایجاد می‌کند که بعداً به پایگاه‌های نظامی تبدیل می‌شوند. در ۱۰-۱۵ سال اخیر چین در صخره‌های زیادی پایگاه‌های نیروهای دریایی خود را مستقر کرده است که از دیدگاه پژوهشگران آمریکایی توازن موجود را از بین می‌برند. با توجه به رقابت‌های آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش با چین این موضوع سال به سال حساس‌تر می‌شود. سوم، عامل تایوان در همکاری و رقابت‌های آمریکا و چین نمایندگی اقتصادی و فرهنگی تایوان (که وظایف سفارت را انجام می‌دهد) در شهر واشنگتن فعالیت دارد که صاحب ساختمان باشکوه و بیش از ۲۰۰ کارمند است. ماهیت موضوع در این است که اکثر کشورهای جهان از اصل "چین واحد" (آخرین بار کشورهای آسیای مرکزی در ماه اوت سال ۲۰۲۲ آشکارا از این اصل حمایت کردند. کشورهای منطقه ما تنها دولت جمهوری خلق چین را نماینده تمام چین و تنها دولت قانونی به رسمیت می‌شناسند) حمایت می‌کنند و آمریکا نیز در سطح رسمی این اصل را به رسمیت می‌شناسد. طبق این سیاست در دنیا تنها یک کشور با نام چین می‌تواند وجود داشته باشد و آن هم جمهوری خلق چین است. همچنین، از سال‌های ۱۹۸۰ در چین اصل "یک کشور و دو نظام" معمول است. طبق آن قلمروهای دیگر چینی‌نشین که در بدنه چین بوده و تحت کنترل قدرت‌های دیگر هستند به چین پیوستند، اما نظام اقتصادی خود را حفظ کردند و همچنین تسهیلات و خودمختاری نیز به آنها داده شده است. طبق همین فرمول تایوان نیز باید به چین بپیوندد، اما این کشور نیمه به رسمیت شناخته شده جزو ده شریک اقتصادی آمریکا می‌باشد و در میان نخبگان سطوح مختلف قانونگذاری و اداری آن لابی‌گران خود را دارد. تایوانی‌ها می‌خواهند حاکمیت و نظام دولتی خود را حفظ کنند و با توجه به قدرت مهم اقتصادی و فناوری‌هایشان از تمام امکانات استفاده می‌کنند. زیرا اگر چین به دستاوردهای فناوری‌های مدرن تایوانی‌ها دسترسی گسترده پیدا کند، نفوذ گسترده‌ای را در مناطق مختلف جهان و سیاست بین‌الملل به دست خواهد آورد. از جانب دیگر اگر کنترل تایوان به دست چین بیفتد، توازن موجود نفوذ و نیروها در دریای شرقی چین از بین می‌رود. در نتیجه، این بحث پیچیده است و طرف‌ها به شکل‌های مختلف می‌خواهند آن را حل و فصل کنند و انتظارات متفاوتی دارند. *** مانع‌تراشی جهانی چین از سوی آمریکا به دلایل و عوامل مختلف در دست اجرا قرار گرفته است. یکی از دلایل نگرانی جدی آمریکا پیشرفت بی‌سابقه اقتصاد چین و گسترش نفوذش در مناطق مختلف جهان است. همزمان، چینی‌ها نیز اصل "دشمنِ دشمن، دوست است" را در سیاست فعلی خود استفاده می‌کنند و با کشورهایی که آمریکا در گذشته و امروز با آنها مشکل داشته و دارد، همکاری‌هایی را به راه انداخته‌اند. در کل، بخش حاضر یادداشت، مقدمه‌ای بر رقابت‌ها و مانع‌تراشی‌های متقابل آمریکا و چین است و به شکل فشرده با ذکر برخی نکات نوشته شده است. تحلیل بالا نشان می‌دهد که شرط مهم حفظ منافع ملی کشورهای آسیای مرکزی در شرایط امروز - تبدیل نشدن به ابزار رقابت‌های آمریکا و چین است. بر اساس همین اصل، کشورهای منطقه همکاری‌ها را با هر دو قدرت بزرگ جهانی به راه انداخته‌اند، در حال حاضر این توازن را رعایت می‌کنند و به احتمال زیاد در آینده نیز چنین خواهد ماند. https://t.center/shrizoyon
Telegram Center
Telegram Center
Channel