🌹🌹🌹
مسلم هوشنگی، جوان ۳۴ ساله قشقایی از سمیرم بود. او از سن ۱۵ سالگی به دلیل شرایط سخت زندگی مجبور شد درس و مدرسه را رها کرده و به کارگری بپردازد. دستهای پینهبستهاش نشان از سالها تلاش و سختی داشت که از نوجوانی تحمل کرده بود. این تجارب، مسلم را به جوانی قوی، غیرتی و نترس تبدیل کرده بود. او با وجود ظاهر سخت و جدی، قلبی مهربان داشت.
مسلم انسانی بود که نمیخواست کسی از دست او رنجیده شود. حتی در مواجهه با بحث و مشاجره، به لبخندی بسنده میکرد. او مردی ساکت بود و در طول عمرش فقط یک بار، آن هم برای سربازی، به تهران سفر کرد. تمام سرگرمیاش موتورش بود، وسیلهای که او با عشق و علاقه از آن مراقبت میکرد و به نوعی همدمش شده بود. این موتور برای مسلم نه فقط یک وسیله نقلیه، بلکه همراهی در روزهای تنهاییاش بود.
در روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در خیزش سراسری که سمیرم هم بپاخاست، مسلم به صف اول پیوست. در جریان اعتراضات، توسط نیروهای سرکوبگر با شل.یک گلو.له به سرش جاودانه شد. پس از دو روز، پیکر او در بهشت رضای سمیرم به خاک سپرده شد.
مردم سمیرم هرگز چهره قهرمانشان را فراموش نکردند و یادش همیشه جاودان است