#معجزه_شهداوتفحص#خاطره_ای_از_کرامت_شهدا#هرکی_حاجت_داره_بخونهمادر شهید میگفت: نزدیک محرم بود که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکتر ها گفتند که به سختی خوب میشود.یک روز دلم
شکست و گفتم: خدایا من به مسجد میرفتم سبزی پاک میکردم، فرشها را جارو میزدم و کارهای هیئت را انجام میدادم... اما الان خانه نشین شده ام..شب به
شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد؛ درعالم خواب دیدم که
#محمدم با عده
ای از رفقای خودش که شهید شده اند آمد و یک شال سبز هم به گردنش بود ؛گفتم: مادر کجا بودی؟گفت: ما ازکربلا می آییم گفتم :
مادر مگر نمی بینی من به چه وضعی در خانه افتاده ام؟گفت: اتفاقا شفایت را
از اباعبدالله(ع) گرفتم .و بعد شال را
از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده؛ این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است .گفت: مادربرو کارهای مسجد رو انجام بده صبح
از خواب بیدار شدم و دیدم که میتوانم راه بروم؛ دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته گفتم: نه، پایم خوب شده!خواهر شهید تعریف میکند: یکدفعه دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده، گفتم مادر چه خبر است؟ این شال چیست؟ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمیکردیم .گفتیم برویم نزد
#آیت الله
#گلپایگانی شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوییدند و بوسیدند و شروع کردند به گریه کردن گفتیم: آقاچه شده شما چه میدانید ؟عرض کردند:این شال بوی امام حسین(ع) را میدهد.گفتیم: چطور؟ گفتند:ما
از اجداد ساداتمان
از مقتل سیدالشهدا یک تربت ناب داریم ؛ این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (ع) را میدهد بعدفرمودند: یک قطعه
از این شال را به من بدهید وقتی من
از دنیا رفتم در قبر و کفنم بگذاریدو من هم در عوض آن تربت نابی که در اختیار ماست را به شما میدهم .
📚منبع: کتاب ۵۴۰ داستان
از معجزات و کرامات امام حسین (علیه السلام)
شهیدان زنده اند ...
به اندازه ارادتت به
#شهدا فراورد کن و به اشتراک بزار
👇 🆔 @shohada72_313