زندگی به سبک شهدا

#خاطرات‌آقارضا
Channel
Logo of the Telegram channel زندگی به سبک شهدا
@shohada72_313Promote
643
subscribers
32.4K
photos
32.4K
videos
2.4K
links
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313

📸#ببینید| #عکس‌نوشته

📕خاطرات‌شهید
💛شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده


☀️روزی از روزهای بسیار گرم تابستان سال ۱۳۹۲ در استان کرمانشاه مأموریت بودیم. سرِ ظهر، یک دشت در منطقه‌ای که مأموریت بودیم، آتش گرفت و نیاز به چندین نیرو برای خاموش‌کردن آن بود🧯🔥

🌞چون در آن موقع از سال هوا بسیار گرم و علف‌ها همه خشک شده بود، یه آتشِ کوچک باعث آتش‌گرفتن کل منطقه میشد🤯🌋

🧯خلاصه با چند نفر از بچه‌ها سریعاً کپسول اطفای حریق گرفتیم و سوار تویوتا شدیم و رفتیم. یکی از بچه‌ها آقارضا بود🛻💚

😨هوا هم خیلی گرم بود. بعد از خاموش‌شدن آتش، اومدیم مقرّ گردان و خیلی هم تشنه بودیم. همه شروع کردیم به خوردنِ آب یخ🚰🧊

🧐اونجا بود که متوجه شدم آقارضا روزه هستش و شروع کردم به دعواکردن با آقارضا که تو چرا با زبون روزه اومدی؟!؛ رضا هم مثل همیشه با آرامش و متانت خاصی منو آروم کرد☺️💔

🎙به راویت: همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#خاطرات‌آقارضا

انتشار با ذکر #منبع
🇮🇷 shohada72_313

#خاطرات‌آقارضا📕

🌙ماه مبارک رمضان

🧨ماه رمضان سال۱۳۸۸ با آقا رضا در اصفهان دوره تکاوری بودیم. سختی و فشار دوره خیلی زیاد بود و اگه آب و غذا و خواب‌مون مناسب نمی‌بود، بدن به شدت کم میاورد.

🏭مرکز آموزشی‌ای که برای دوره تکاوری مستقر بودیم، خیلی وسعت داشت و بزرگ بود؛

🚶‍♂طوری که فاصله‌ی آسایشگاه ما تا سالن غذاخوری زیاد بود و از فرط خستگی و بی‌خوابی نمی‌تونستیم برای سحری به سالن بریم.

☝️به خاطر همین، هر شب یه نفر انتخاب می‌کردیم که مسئولِ آوردنِ غذا باشه! آقا رضا جزو اولین نفرات برای خدمت به بچه‌ها بود.

🥚خلاصه، بعد چند شب دیگه کسی نمی‌رفت و مجبور بودیم سحری، تخم مرغ بخوریم.

😍ولی آقا رضا به جای بچه‌های دیگه از استراحتش می‌زد و می‌رفت سحری بچه‌ها رو میاورد تا برای بچه‌ها سخت نباشه!

📸پ.ن: این تصویر مربوط به دوره تکاوری در اصفهان سال ۱۳۸۸ میباشد.

🎙راوی:همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده


🆑 shohada72_313

#خاطرات‌آقارضا📕

🕊فدایی رفقا...

📆در عملیاتی که در خان‌طومان سوریه
🧨بودیم، خط گردان‌مون پدافندی بود.

🗺آقارضا میگفت: تو شرایط پدافندی،
🔥وظیفه تک‌تیرانداز خیلی سنگینه!

🔫یک تک‌تیرانداز باید تو خط بمونه
🖐🏻و فدایی بچه‌های گردان بشه تا
💥تک‌تک نیروها بتونند خودشونو به
خط دوم برسونند و خودش نفر
آخری باشه که به عقب بر میگرده...!

📸این تصویر مربوط به چند روز
قبل از شهادت در خان‌طومان سوریه
سال ۱۳۹۵ میباشد.

🎙راوی: همرزم شهید

#شهید #رضا_حاجی_زاده
#انتشار_برای‌_اولین‌_بار


#کانال_زندگی_به_سبک_شهــدا
🆎 @shohada72_313

#خاطرات‌آقارضا📕

💪خستگی ناپذیری

🪖بنده و شهید حاجی زاده بعد از دوره‌ عمومی همدان، اواخر سال ۱۳۸۶ به بعد در تیپ۳ پیاده امامت سپاه کربلا که مستقر در شهرستان چالوس بود، مشغول به خدمت بودیم.

💥ما برای رفتن به چالوس هر روز از آمل به سمت چالوس در حرکت بودیم.

🚌شهید حاجی زاده و شهید صحرایی به همراه چند نفری از دوستان دیگر سعی میکردند همیشه آخر، سوار اتوبوس شوند.

⛔️با توجه به اینکه اتوبوس معمولا تکمیل میشد و جایی برای نشستن نبود، سرپا می ایستادند و یا اینکه اگر ورودی و خروجی اتوبوس جا بود می نشستند.

😇شهید حاجی زاده، هیچ وقت در این رفت و آمدها خستگی از خودش نشان نمی داد...!
{لازم به ذکر هست که تمرینات سختی ازجمله تمرینات تکاوری ،تاکتیکی ، آمادگی جسمانی و البته دوره های جنگل ، عملیاتی ، گشت محور و ... را هم داشتیم.}

🎙راوی: همرزم شهید
#شهید_روح_الله_صحرایی
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#انتشار_برای‌_اولین‌_بار
#رفاقت_تا_بهشت


🆎 @shohada72_313

#خاطرات‌آقارضا📕

📆وقتی که پیکر آقارضا را برای شناسایی آوردند.

😥سَر کفنی را که باز کردم پیکر رضایم را بی سر دیدم با خودم گفتم:«الهی شکر، شهادتش مقبول شد.»

🙂بعد کفن را بازتر کردم استخوانی بیرون آمد آن را گرفتم و نشان دادم، گفتم این کجای جسم شهید من است؟ گفتند:«این استخوان سینه‌اش هست، که در این هنگام تمام قفسه سینه‌ام را بر روی او انداختم و برای بار دوم رضایم را صدا زدم تا مرا آرام کند!»

😊وقتی بلندشدم، از روی شکم‌بند پشمی که برایش گرفته بودم و کِش جورابش که برایش درست کرده بودم! فهمیدم این پیکر مال من است.

☺️این پیکر، پیکرِ رضای من است.این پیکر، پیکرِ شهید من است...

🕊پسرم به خواسته‌ات رسیدی؟شهادتت مبارک💔

🎙راوی:مادر شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده

#خاطرات‌آقارضا📕

🎖انتقــــام

🌨صبحِ روز شانزدهم آذر سال۱۳۹۴
💣در عملیــــات آزادســــازی وادی ترک
🗺که کمربنــــد دفـــاعی الحمــــره بود،
شهید حاجی‌زاده از ناحیه دست
🩸توسط تک‌تیرانداز تکفیری مجروح شد
🧣ولی با بستنِ یک چفیه به دستش
🔫تیراندازیِ خودش رو با نهایــــتِ
💪شجاعت و جسارت ادامه داد تا اینکه
🥷تک‌تیرانداز تکفیــــری‌ای که شهیـدان
❤️مرادخانی،صحرایی‌و‌شیخ‌الاسلامی‌رو
🔥هدف‌قرارداده‌بود،به‌درک‌واصــــل‌نمود.

🎙راوی: همرزم شهید
#شهید #رضا_حاجی_زاده
#انتشار_برای‌_اولین‌_بار

#کانال_زندگی_به_سبک_شهــدا
📡  @shohada72_313👈