View in Telegram
زندگی به سبک شهدا
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_هفتاد #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا ایستادم به نماز وسطای نماز ک صدای زنگ گوشیم بلند شد عادتم بود هروقت دلم میگرفت دو رکعت نماز میخوندم سلام که گفتم گوشی رو برداشتم دیدم زینب بود شمارشو گرفتم _جانم زینب زینب: حنانه 😭😭 -چیه؟ چی شده؟…
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_هفتاد_یکم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا


دلم میخاست خدا و ائمه و سایر شهدا را بشناسم

از مزار شهدا که برمیگشتیم
زینب:‌حنانه چرا تو خودتی ؟
-میخام خدا و ائمه را بشناسم کمکم میکنی؟
زینب: آره باید با دوستم دیانا آشنات کنم

-چه اسم خوشگل باکلاسی 😄😄😄
زینب : خودشم باکلاسه
-یعنی چی؟
زینب: دیانا از اون بچه مایه داراست مثل تو
-خب
زینب: اما همشون مذهبین
ی دختر نازم داره اسمش حنانه است

-إه هم اسم منه دخترش

زینب :آره بذار الان بهش زنگ میزنم

یه ۱۰دقیقه ای مکالمه شون طول کشید

بعد قطع شدنش گفت دیانا گفت بریم خونشون
وقت داری الان بریم ؟
-آره عزیزم بریم

خونه دیانا اینا تجریش بود

وارد خونه شون که شدیم یه تابلو فرش از عکس رهبر بود
یه تابلوی خالی هم بالاتر از تابلو عکس رهبر بود

-زینب چرا اون تابلو خالیه ؟

دیانا: آخه هنوز امام زمانمون ظهور نکردن چهره شونو ببینیم تا عکس داشته باشه

-اوهوم

دیانا: خب حنانه جان

حنانه اش بدو بدو اومد ماژون بامن بودی؟
دیانا: نه عشق مامان

-من میخام از خدا و ائمه و ....بدونم

دیانا: اول باهم آشنا بشیم؟

-بله
من حنانه ام ۲۲ساله

دیانا:منم ۲۲سالمه همسرمم پاسداره
خودمم طلبه ام
خب حالا بحث شناخت.....

#ادامه_دارد.....

انتشار با ذکر #منبـــــع
🆔 shohada72_313
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
Love Center
Love Center
Find friends or serious relationships easily