📚کارگر حمام
شیخ عباس قمی(ره) می گوید: در دوران مشروطه غوغای عجیبی بود و بحث پیرامون مشروطه و استبداد بالا گرفته بود. پیرمردی در حمام بود که شاید هفتاد سال از عمرش گذشته بود. محاسن بلندی داشت و کارگر حمام بود.
.
گفتم: پدر، من میخواهم سرم را بتراشم و کیسه و صابون بزنم. گفت بسیار خوب و مشغول کار سر تراشیدن و کیسه کشیدن شد.
.
در ضمن کیسه کشیدن گفتم: پدر شما مشروطه ای هستی یا مستبد؟
گفت: من دلاک و کارگر حمام هستم. کار دلاک و کارگر حمام این است که سر بتراشد، کیسه بکشد، و صابون بزند، آشیخ اگر تو هم طلبه هستی، درس بخوان، و مباحثه کن. کار تو مطالعه و نوشتن است ما بقیش زیادی است.
.
این یک کلمه حرف و موعظه، درس آموزنده ای شد برای من.
.
از حمام آمدم بیرون، یکسره رفتم حجره و استاد پیدا کردم و شروع کردم به تصنیف و نوشتن و کتاب تألیف کردن.
.
این مطلب را ایشان در اواخر حیاتشان برای فرزندشان نقل کرده بود و می گفت: به برکت موعظه آن پیرمرد من موفق شدم هشتاد و چهار جلد کتاب تألیف کنم.
@shikhkafi