چنان ز پند شما ناصحان زمين گيرم
كه گر دوباره نصيحت كنيد، می ميرم
مرا به خويشتنِ خويش وا نهيد كه من
نه از قبيلهٔ زهدم ، نه اهل تزويرم
مرا به حال دگرديسی ام رها سازيد
كه در شگفت ترين لحظه های تغييرم
اسير وسوسهٔ سفره هايتان نشوم
كه از سلالهٔ مردان چشم و دل سيرم
حريم خواب من آن سوی خوابهای شماست
اگر چه مثل شما واژگونه تعبيرم
كمی دقيق تر از هر كسی مرور كنيد
مرا كه صاحب داوودی از مزاميرم
شما به سوی همان قله ها شتابانيد
كه من ز فتح بلندايشان سرازيرم
مرا به پيروی از عاقلان چه می خوانيد
كه من برای خودم مُرشدم ، خودم پيرم
#محمد_سلمانی
@sheronavaa